Quiero que te dejo, no puedo

قرار بود هر وقت چال گونه اش از چشمانم افتاد... اما حالا مشکل دو تا شد! دستانش، دستان لعنتیش، همیشه گرمند.

 

پیوست: خدا نیاورد آن روز را که مشکل سه تا شود!

Vagar en nada

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.