Et l´on se sent glacé dans un lit de hasard

برام عجیبه که تک تک کلمات این شعر، انقدر درسته.


پیوست: به غیر این قسمتش: Avec le temps tout s´évanouit ! البته!


کلافه

آدما ساعت سه نصف شب مى خوابن. من اینو چه جورى حالىِ   مغزم کنم؟ :((((

نکند تعبیر داشته باشد. خواب دیدم. 


پیوست: موهایش سفید شده بود.

خسته ام. خیلى خسته ام. احساس مى کنم هزار ساله دارم زندگى مى کنم.