لهِ له ام. داغونم. شکسته ام. قطعه قطعه شدم انگار. با یه ساطور، روى بند بند انگشتم. انگار که با صورت، خش خش روى آسفالت، کیلومترها کشوندنم. انگار که عین توى فیلما، به دست و پاهام طناب بستن و از دو طرف کشیدنم. انگار که بهم تجاوز شده.

انقد که داغونم.