خب دیگه نیهلیست(نیهلیسم؟؟؟)بودن دیگه بسه.اصلاً بی خیال گربه.قضیه اش رو میدوننین دیگه .

شعرای نیما رو هم خوندم؛نمیدونم چرا این جوریه؛یعنی من اصلا ازش سر در نیاوردم.یه عالمه کلمه های اجغ وجغ داره که من معنیشون رو نمیدونم.راستی کسی شعرای نیما رو خونده؟اگه خوندین میشه نظرتون رو در موردش بگین.میخوام ببینم بقیه چه حسی نسبت بهش دارن.

نیما.راستی نیما کجاست؟اون خودش میخواسته غیبش بزنه یا واقعاً یه اتفاقی افتاده!!!!!!!!!!!!!!دوباره نمیتونم حدس بزنم که چی شده.

راستی به نظر میاد امتحان های شما تازه شروع شده.آره؟

یه چیز دیگه ؛به نظر شما همه چیز در هم بر هم و شلوغ پلوغ نشده؟

نظرات 3 + ارسال نظر
فرزانه جمعه 13 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:25 ب.ظ http://ffarzaneh.blogspot.com

می گما چرا اینقدر فونتت کوچک شده؟؟

شوریده شنبه 14 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:41 ق.ظ http://shurideh.persianblog.com

فیروزه جان سلام
شعر نیما قشنگه که...
موفق و پاینده باشی

حامد یکشنبه 15 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:44 ق.ظ http://antimemory.blogspot.com

خانوم جون:
۱. این فونتت چه مرگشه؟!
۲. من دامادی این پسره نرفتم! بماند که موندگار بشم.
۴. امتحانای ما تازه تموم شده. دعا کن فیلتر نمره ی خوبی گرفته باشم. در مورد محاسبات (عددی؟) هم قصه نخور به درد نخورترین درس پایه است!
۳. من شلوغ پلوغی حس نمی کنم، به نظرم یه جوری آرامش قبل از طوفانه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد