آهنگش رو دوست داشتم.بدون این که بفهمم خواننده اش چی داره میگه.(هر چند اگه فارسی هم میخوند،اوضاع هیچ فرقی نمیکرد،چون همیشه اونقدر محو شنیدن آهنگه میشم که به متن شعر توجهی ندارم).نوشته هاش از اون مدل هایی بود که با یه نگاه نمیشد خوندشون.با دقت و تمرکز خوندم و لذت بردم....
درس معماریم هم همین طور بود.با یه نگاه نمیشد بفهمیش.با این تفاوت که با عذاب خوندمش.باید حفظش هم بکنم.خدا بهم رحم کنه.از درسهای حفظی متنفرم.متنفر....شنبه بهش شر و ور تحویل میدم،مثل خودش...این نه خودش میفهمه چی میگه نه ما ها...
از این استاد کامپایلرمون خوشم میاد.بچه پررو از همون اول سال،هر هفته دو جلسه اومده سر کلاس،هر جلسه هم دو ساعت کامل...با اون نیم وجب قدش هم بد جوری از پس این پسرای وراج کلاسمون بر میاد.از استادای دست و پا چلفتی بدم میاد.اما این از اونایی که خون شاگرداش رو تو شیشه میکنه...این استاده از اون استاداییه که هم خودش،هم تک تک شاگردای کلاسش میفهمن چی میگه... یکی بیاد بگه با این پروژه جدیدی که داده چه غلطی باید بکنم....
استاد ریزمون دیگه بیشتر بقیه آیینه دق منه.چون خودش میفهمه چی میخواد بگه،ولی بقیه نه...
بقیه هم ترکیبی از بقیه موارد فوق هستن دیگه...
امروز فهمیدم من به پُلیورهای مردم اهمیت میدم که به خودشون ابداً...امروز دوستم خودش رو خفه کرد که :این ورودی جدیدیه رو ببین خوشگله....بر میگردم بهش میگم:پلیورش رو دیدم،خوشگل بود...میپرسه خودش رو دیدی؟میگم:فقط پلیورش رو....رنگ زمینه خاکستری روشن با خطهای پهن سورمه ای و آبی،مطمئنم که پلیورش خیلی خوشگل تر از خودش بوده....به من چه اصلاً.چه اهمیتی داره آخه....
دلم یه کتاب 800 صفحه ای میخواد که به تختم تکیه بدم و پاهام رو روی هم بندازم و تا صبح کتابه رو بخونم....
از این ژاکتی که پوشیدم خیلی خوشم میاد،برای اینکه تا بالای انگشتای دستم رو میپوشونه.از هر نوع پوشیدنی آستین بلند خوشم میاد،از همونا که فقط انگشتات به زور بیرون میان...
باید ساکت بمونم،ساکت...جیک هم نباید بزنم.کاملاً رفتارش رو درک میکنم،خودمم بودم همین عکس العمل رو در اون موقعیت داشتم.اگه بهم میگفتن ماست سفیده،میگفتم نخیر،خیلی هم سیاهه....مطمئنم خودمم دقیقاً همین رفتار رو داشتم.همون قدر که اطمینان دارم ماست سفیده...

نظرات 4 + ارسال نظر
مرتضی پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:29 ق.ظ http://mortezaa.blogsky.com

قهری نمیای ؟

مسیح پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 03:55 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

آره ریتمش قشنگه ... هرچند که آهنگ خاصی نداره .
راستش من نتونستم تمرکز بگیرم و نوشته هاشو بخونم ...
...
واقعا پلیورا خیلی مهمترن ... آخه نمی شه که یه نفر به همه ی خوشگلا توجه کنه ... یا همه به یه نفر که خوشگله توجه کنن ... خدا اون روزو نیاره ... اون وقت من مجبور می شم خودمو تو خونه زندونی کنم !!!!

خوبه که با پلیور و کتاب بتونیم خودمونو آروم کنیم .

تا می تونی تمرین کن ... بعدها خیلی به دردت می خوره .

...

سربلند بمونی و ایرونی .

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 02:36 ب.ظ http://haleh.blogsky.com

جالبه !!!!!!

حامد پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 05:48 ب.ظ http://antimemory.blogspot.com

مدتیه که آمار هذیون گفتنات بالا رفته؟! یه فکری به حال خودت بکن! اگر هم خودت به فکر نیستی، گوشی رو بده به بابات دو کلمه باش حرف دارم.

یه جا گفته بودی یه آهنگی هست نمی تونی آفلاین گوش کنی، آدرسشو بگو برات ردیفش کنم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد