لیاقت هم خوب چیزیه...

***من دلم نمی خواد پنجره اتاقم باز باشه،من دلم نمی خوای هوای لطیف ملایم بهاریِ خاکی و دودی!! شده وارد اتاقم بشه.من دلم نمیخواد توی اتاقم صدای ماشین،موتور،دوچرخه یا صدای پچ پچ دختر پسرای جوون،یا بچه های سه چهار ساله که با بابا و مامانشون اومدن گردش،بشنوم.دلم نمی خواد اونا هم صدای ترانه ها و آهنگ هایی که گوش میدم رو بشنون.من دلم سر و صدای پسر بچه های شیطونی که از مدرسه برمیگردن رو نمی خواد.من دلم دیدن ماه و ستاره هایی رو که با ساختمون رورویی پوشیده شدن، رو نمی خواد.من دلم حریم خصوصی رو می خواد.دلم سکوت رو می خواد.دلم اتاق دنج می خواد.پس لطفا اینقدر نیاین توی اتاق من،و پنجره اش رو چهار طاق باز بذارین....

***یکی از مزیتهایی که بلاگ اسکای داره اینه که وقتی برای وبلاگی کامنت بذاری،توسط صاحب بلاگ،اون کامنت باید تایید بشه تا روی بلاگ نمایش داده بشه.راستشو بخوای من خیلی عذاب وجدان میگیرم وقتی جایی کامنت میذارم و خودش ثبت میشه،بدون اینکه صاحب بلاگ بتونه اون رو ثبت یا حذف کنه.یه جوری احساس میکنم طرف باید زورکی پذیرای نظرات گوهر بار من باشه!!!!!!!

***ببین،درسته که تیم ایران فقط سه دفعه تجربه حضور در جام جهانی رو داشت.درسته که پرتغال و مکزیک خیلی بیشتر تجربه داشتن و اینا.ولی همه اینا دلیل نمیشه ایران اینقدر مفتضاحانه ببازه.چطور کره میتونه از فرانسه مساوی بگیره.اما ایران باید اولین تیم آسیایی حذف شده باشه.اگه ایران هر دو بازیشو با اختلاف دو گل باخت،بخاطر بی تجربگیش نبود،بخاطر بی عرضگیش بود.بخاطر مربی سطح پایینش بود(همه خوب یادشون میاد برانکو کمک مربیِ مربی ای بود که حتی نتونست ایران رو به جام جهانی برسونه).این مربی اونقدر بی لیاقت بود که نتونست تیمو به اون قدرت جسمانی برسونه که بتونن حداقل نود دقیقه بدوَن(توجه دارین که از 5 گل خورده ایران،4 تاش،تقریبا 15 دقیقه پایانی بازی بود).حالا تکنیک و تاکتیک که دیگه پیشکش همه.و البته بی لیاقتی بازیکنای تیم که دیگه جای خود داره.(بازم توجه داشته باشین که ما دو تا از گلها رو از روی اشتباهات فردی بازیکنان خوردیم).در ضمن من هر چقدر هم که دلم بخواد ایراد میگیرم و نظر میدم،چون اون تیمی که مفتضحانه حذف شد،تیم کشور من بود نه کشور همسایه!!!!! دلم هم نمی خواد هر اتفاقی که روی میده قانع باشم و فقط بگم تیم ما تجربه نداشت.دلم میخواد بگم تیم ما علاوه بر تجربه،عرضه هم نداشت،لیاقت هم نداشت.این تیم حتی غیرت ملی هم نداشت. این تیم هیچی نداشت...

-- موثرترین روش رژیم درمانی اینه که قبل از خوردن هر وعده غذایی،بری خودتو وزن کنی!!!

-- تا حالا با دقت روی رفتار و حرکات داورها،در حین بازی فوتبال دقت کردی؟؟توجه کردی چقدر جالبه!

-- من پررو ترین آدم روی زمینو کشف کردم:جناب آقای رییس سابق.

-- فکر میکنی چرا سعی نمی کنم آروم باشم؟!!

-- من تنها نیستم

که عبور لطیف آب

از گذر سنگیِ جوی

با من است

و ردیف سبز درختها

در بیداری کوچه.

من تنها نیستم،

که صدای رهگذری مست

- در خیابانهای آخر شب -

با من است

و قدم های لرزان روسپی ای جوان

**

من تنها نیستم

همه با هم تنهاییم

« محمد رضا خسروی از کتاب بی چتر زیر باران»

من دیگه تقریبا مطمئنم که ایران هر دو بازیشو مفتضحانه می بازه.و این خیلی بده....

یک...من نمی دونم با اینکه دیگه کنکور ندارمو نباید دیگه درس بخونم،چرا همچنان وقت کم میارم!!نمیشه شبانه روز رو مثلا 28 ساعتش کرد؟؟بهتره ها؟

دو...من نمی تونم خوشحالی خودمو از خرید یه گردنبند تمام فیروزه خوشرنگ خیلی خوشگل پنهون کنم و از همین جا خوشحالی خودمو هورا میکشم!!!!!(دوستان اجازه دارن به عقل و شعور من شک کنن.از نظر من ایرادی نداره!!)

سه...نود درصد قول میدم که اسپانیا قهرمانه.حالا یا اسپانیا یا آرژانتین...چشمم هم آب نمی خوره که روز شنبه بازم ایران مفتضحانه نبازه!!!حالا درسته که تعداد مجسمه های تیم ملی کم شده،ولی به هر حال هر مشکلی یه شبه حل نمیشه... و آیا این آقای برانکو توی این چهار پنج سال بجز کنگر خوردن،اصولا به کار دیگه ای هم پرداخته بودن؟!!!

تیم آدم صد تا گل بخوره،اما عین آدمیزاد گل بخوره!! والا...

دودورو دودودو ایران

من نمی دونم چرا شایعه شده برزیل قراره قهرمان بشه!!!هرگز،عمرا،ابداً.تا ایران عزیز هست،برزیل چرا؟؟کریمی و مهدوی کیا و زندی مصدوم هستن،که نیستن!!!!تازه تا تیم آدم شخص شخیص متشخص بسیار جوون!!!آقای دایی رو توی تیمش داره،که دیگه غم نداره.....حالا از شوخی گذشته هر چقدر هم که تیم ملی آدم دست و پا شکسته و کهنسال داشته باشه،به هر حال دلیل نمیشه تیمش حداقل به دور دوم نرسه.پس دودورو دودودو ایران......من به شخصه قراره دق کنم اگه بازم برزیل قهرمان بشه،از اون بدتر انگلیسی ها.البته نگرانی ای در مورد آلمان ندارم،چون اونا که هرگز قهرمان بشن. در ضمن هنوز ایتالیای عزیز نازنین که نمرده! آرژانتین یا فرانسه هم می تونن نایب قهرمان بشن.به هر حال گزینه انتخابی ما برای قهرمانی همچنان ایرانه!!!!پس دودورو دودودو ایران...... دودورو دودودو ایران......

راستی دیدی؟دیدی آقایون رضا زاده و ساعی و جمعی از هنرمندان رو به عنوان یار دوازدم بردن آلمان،اونوقت منو یادشون رفته ببرن!!! آخه یار دوازدم، بدون من چه فایده ای میتونه داشته باشه!!یالا برگردین منو با خودتون ببرییییییییییییییین......

**من موندم این خانم تهمینه میلانی چطور تونسته بود از دو تا ماست!! بازی بگیره.اینجاهاست که معلوم میشه کارگردان یعنی چی!!!

**این ترانه های قشنگی که آقایون هنرمند فوتبالیست به مناسبت جام جهانی خوندن،به طرز قشنگی جفنگ از آب در اومده!!!من خواهشمندم حتما یکبارم که شده حداقل فیگورهای زیبای عزیزان رو ببینید.در ضمن این آقای عصار که دیگه واقعا ترکوندن!!جا داره کمال تشکر رو ، از ای همه سلیقه داشته باشیم.عزیزان خسته نباشید...

**مهم نیست که چی فکر کردی،مهم نیست که چی برداشت کردی،مهم نیست چی گفتی،مهم نیست که پشیمونی.فقط لطف کن چند روزی آروم بگیر و ساکت باش.قول میدم همه چی درست بشه.کاش میشد بهت گفت...

** بی صبرانه منتظر شروع جام جهانی هستیم...دمت گرم جام جهانی!!!!!

**امشب من یک جوری شده بودم.

مادرم هر وقت این جوری میشود می گوید دلم گرفته است.

من فکر میکنم دل من با پیچ گوشتی باز نمی شود.

من فکر میکنم دل من با هیچ تلمبه ای هم باز نمی شود.

من خیلی خیلی سردم بود.

من می خواستم پایین برگردم.

اما تصمیم گرفته بودم بالا بمانم.

من تصمیم گرفته بودم یخ بزنم.

زیرا من میدانستم فقط آدمهایی که یخ زده اند دلشان باز است.

«سلماز دریانیان-از کتاب شاید اسم من...»

متمم:به ظاهر بچه گونه این متن نگاه نکنید،این کتاب،کتاب برگزیده کتابخانه بین المللی مونیخ شناخته شده.

**زندگی آروم خوبیه.دوست ندارم تا مدتی دچار تغییر بشه.

**من هر چی تلاش کردم اسم شاعر این شعر دو کاج رو پیدا کنم،نیافتم.حدس هم میزنم این اسمی که من پایین شعر دو کاج نوشتم،شاعر "باز باران" باشه.به هر حال....

**خیلی عجیبه(یعنی خیلی خیلی عجیبه).قالب این وبلاگ رو من روی وبلاگ آزمایشیم قرار داده بودم.ولی من نمیدونم چه جوری به این وبلاگم منتقل شده!!!!!!!!!!!!!!!!!به هر حال کار منو حدود دو روز جلو انداخته.

**چه جنگل ها از زمین کنده

قتل عام

نابود

و حلقه حلقه شده اند

چه جنگلها قربانی شده اند

برای خمیر کاغذ میلیاردها روزنامه

که هر سال توجه خوانندگان خود را به

خطرات تخریب تخریب بیشه ها و جنگل ها جلب می کنند.

«ژاک پرور»

دو کاج

در کنار خطوط سیم پیام

خارج از ده دو کاج روییدند

سالیان دراز رهگذران

آن دو را چون دو دوست می دیدند

روزی از روزهای پاییزی

زیر رگبار و تازیانه باد

یکی از کاج ها بخود لرزید

خم شد و روی دیگری افتاد

گفت ای آشنا،ببخش مرا

خوب در حال من تامل کن

ریشه هایم ز خاک بیرون است

چند روزی مرا تحمل کن

کاج همسایه گفت با تندی:

مردم آزار از تو بیزارم

دور شو،دست از سرم بردار

من کجا طاقت تو را دارم؟!

بینوا را سپس تکانی داد

یار بی مهر و بی محبت او

سیمها پاره گشت و کاج افتاد

بر زمین نقش بست قامت او.

مرکز ارتباط دید آن روز

ارتباط پیام ممکن نیست

گشت عازم گروه پی جویی

تا ببیند که عیب کار از چیست.

سیمبانان پس از مرمت سیم

راه تکرار بر خطر بستند

یعنی آن کاج سنگدل را نیز

با تبر تکه تکه بشکستند

«محمد جواد محبت؟؟»

**بدم میاد،از رَم کرده ی خودم.بدم میاد از آرامش ظاهریم.آرامش باطنی میخوام.

**اول می خواستم بیام تولدت رو تبریک بگم،اما الان می خوام بگم:آخه بشر،دیگه چرا وبلاگت رو دیلیت کردی؟!!

**آروم باش،نترس.بالاخره هر چیزی یه طوری میشه.آروم باش،نترس.بالاخره هر چیزی یه طوری میشه.آروم باش،نترس....

**روی سبزه غذا بخورید

عجله کنید

روزی هم

سبزه روی شما غذا خواهد خورد.

«ژاک پرور»