ماه در اومده باز!

یعنی آدم بزرگا، آدم نیستن؟!! یعنی دلشون نباید بخواد که یکی وقت خواب واسشون قصه بخونه؟! یعنی دل آدم بزرگا قصه نمیخواد؟ مهربونی نمی خواد؟ یعنی دل آدم بزرگا از سنگه؟! یعنی آدم بزرگا وقتی چشاشون رو بستن، باید زودی کپه شون رو بذارن؟! یعنی نباید آرزو کنن که یکی باشه، قبل خواب واسشون قصه بخونه؟!

به کولی ها می مانم

من بین راه ها زندگی کرده ام تا درون سرزمین های ساکن! من را یک نفر باید نجات دهد از جاده ها. 

پیوست:این نور های دوردست از جاده ها،از زیبایی من را مست میکنند. چه کسی مثل من به شبانه ی جاده ها عشق می ورزیده است؟ اهای ادم ها شما هم بیایید با من بنشید به دیدن آن دورهای رویایی جاده های خاکی:) 

پیوست فردا ظهر: ماه در میاد حال و هوای ما تیری ها از این رو به اون رو میشه! رومانتیک میشیم،رویایی میشم، به صورت خز و خیلی! ماه که میره پشت کوه، خورشید در میاد، باز حال هوای ما تیری ها عوض میشه! شوخ شنگ میشیم، با یه اخلاق گند میشیم، حتی مشنگ میشیم! مث الان... ما تیری ها اصن حوصله مون سر نمیره که!! بسکه حالی به حالی هستیم!

همیشه دلم میخواست زل بزنم تو چشمای آدما! ازشون بپرسم: خوشحالی الان؟!! بعد ببینم واقعا خوشحالن؟ از اون همه بازی؟

 

پیوست: خب اگه واقعا خوشحالن. من دیگه مشکلی ندارم جدا! 

پیوست دوم: این پست خیلی استعداد داره که کامنت روی اعصاب بخوره! اینه که اظهار نظر ممنوع!

این بهترین ترین روش بود. با یه برنامه ی از پیش فکر شده، ساده، بدون خطا.  

پیوست: فوق العاده بود. آفرین.

شما هم بشنین با من تاریخ هنر هند رو بوخون:) چخوف به چه درد میخوره؟!  

پیوست: قشنگ حال میکنم با وبلاگما!

آدم اشتباه میکنه. اشتباه میکنه قول الکی میده. اشتباه میکنه میگه هر چی تو بگی. اشتباه میکنه انقدر زود همه چیو رها میکنه. اشتباه میکنه همه رد پاها رو پاک میکنه. بعدش اشتباه میکنه خاطرات یادآوری میشه. اشتباه میکنه دلش تنگ میشه. اشتباه میکنه نگران میشه. اشتباه میکنه شماره های گوشیش می پره. اشتباه میکنه فکر میکنه. اشتباه میکنه میذاره هی چیزای عجیب غریب تو مغزش وول بخوره. اشتباه میکنه پشیمون میشه. آدم همش اشتباه میکنه...... 

 

 پیوست: کاشکی خوب باشی. من خیالم راحت میشه.  

 

پیوست بی ربط: از همه ی طرز فکر های مسخره ی خاله زنکی تون متنفرم. خیلی هم متنفرم.

از همه دنیا جدا

نشینید پای لپ تاپ تون آهنگای غمگین گوش کنید. از همین آهنگا که قلب رو فشرده میکنه. از همین آهنگا که لیریک احمقشون پُر واقعیته. از همین اهنگا که اصلا من موندم این نوازنده هاش، چطوری نواختن وقتی آهنگه اینقدر غمه؟! آیا نوازنده ها دلشون از سنگه که تمرکزشون به هم نمی خوره؟!! نسازید، بابا نسازید این آهنگ های چیک چیک بارون رو! هوا خودش بارونیه! دنیا خودش مِه گرفته. نمی بینید این مه خاکستری رو؟! آهنگای جلف بسازید. از این آهنگا جفنگ ها. از همین آهنگا که همه چی توش آرومه. همه توش خوشحالن. همه خوشبخت هستن.... 

 

پیوست: من اینجام! همه چی داره تکرار میشه:(

آب مرکب

 

خوشگلن! دارم عاشق هنر شرق دور، مخصوصا ژاپن میشم! بازی با فضای خالی نقاشی هاشون رو دوست دارم! استفاده از رنگ های محدود و مات شون عالی هستن!  

پیوست: کاری از Ogata Kenzan. نتونستم یکی رو انتخاب کنم. همه رو گذاشتم!