متاسفم...متاسفم برای خودم.متاسفم برای شماها.متاسفم برای همه.متاسفم چون این دستا دیگه برنمی گردن. هرگز برنمی گردن....

نظرات 6 + ارسال نظر
حسین سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:13 ق.ظ http://0-1-2.blogfa.com

تاسفش کجاست؟

اگه میدونستین دستای کیه؛می فهمیدین تاسفش کجاست؟!!

ققنوس چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:00 ق.ظ

تا مال کی باشه ؟! بگو تا بینیم میرزه متاسف شیم یا نه ! ...

مسیح چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:40 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام ...

:)

این سلاما رو تایپ می کنی ؟

( من که کپی پیست کردم ... ببخش ولی وجدان شیرفرهاد نذاشت اعتراف نکنم )

این طور دستای قشنگو تا هستن باید قدرشونو دونست

اگه این طور باشه

یه روزی

یه روزی که نه دیره و نه زود

همین دستا به دادمون می رسن

هر چند که اونا بر نمی گردن

ولی ...

امیدوارم همیشه سالم و سربلند باشی خواهر کوچولوی مسیح

:)





مسیح چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:30 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com/

بازم سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام ...

و بازم ...

عذر می خوام که بار اول یادم رفت بگم

بله

دخترمه

یه دختر ایرونی عادی

:)

سربلند بمونی و ایرونی

ناشناس یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:29 ب.ظ http://???

تسلیت می‌گم.
چه‌طوری؟

فرزانه دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:06 ب.ظ

سلام فیروزه خانومی.
بابا کجایی بی معرفت؟
یادته من کدوم فرزانه ام؟
همون شقایقم...
چرا خبری ازم نمیگیری؟
خیلی نامردی...........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد