-1 این جهان برای کسانی که فکر می کنند یک کمدی؛و برای کسانی که حس می کنند یک تراژدی است.
هوریس والپول
بقیه مطلب روسو باشه برای یه وقت دیگه؛الان حوصله اش رو ندارم.
-2 قربونت برم خدا جون؛امروز بهم ثابت شد که دوستم داری.اگه امروز اون گوشه ی چشم رو نمی یومدی؛فکر می کردم که منو وسط بیابون ولم کردی امون هیچکی.به خاطر امروز ممنون.
-3 چه احساسی دارین وقتی بعد از 12ساعت از دانشگاه بیاین خونه و بلافاصله بشینید به خواهرتون حسابان درس بدید.من بهتون میگم؛ هیچ اتفاقی نمیوفته فقط امکان اینکه فردا خواب بمونید و به سر کلاستون نرسید و درستون حذف بشه زیاده(چه بهتر)
-4 چه کیفی میده بشینی یه عالمه شاتوت بخوری و از نوک دماغ تا انگشت شست خودت و خواهرت رو شاتوتی کنی.حتماً امتحان کنید.از من گفتن
-5 در دل من چیزی است؛مثل یک بیشه ی نور؛مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم؛که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت؛بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است؛که مرا میخواند.
سهراب
صلام به وبلاگ ما هم صری بزن و غلت های ما رو حم بگیر
من حسابان دوست دارم پس باز به بلاگت میام ... مثل یک بیکار لوس ...
ای بی معرفت شاتوت می خوری اونم تنها تنها؟؟
منم می خوام...
حالا خواب موندی؟
سلام
دیگه بمن سر نزدی
خاطرات نوشتنت زیباست
حتما داستان هم زیبا مینویسی
سلام
من شاعر نیستم راستشو بخواهی اصلا هیچی نیستم
اون شعر در واقع نظرم راجع به دنیا و آدماست یه جور زندگی نامست از روسو مطلب نوشتی خوشم اومد رشته دانشگاهی من با اون زیاد سروکار داشتیم امیدوارم همه وبلاگا
یه روز به جای تور دختر بازی به مطالب آدمای فهیم تر تبدیل بشه برای شما آرزوی موفقیت میکنم
همین روزا زندگیناممو مینویسم
خدانگهدار