تنها راه برای باور کردن مرگ حسان این بود خونه خالی بشه تا من وقتی صدای ظبط و صوت رو بلند کردم با خیال راحت زار بزنم وبپرسم چرا؟؟چرا؟اون واقعاً به این دلیل پا به این دنیا گذاشت که نصف عمرش رو زجر بکشه و توی درد بمیره؟ اون به کدوم گناه مرتکب نشده ای متهم بود که سرنوشتش این بود.
خدا جون خوبی؛ میدونم.مهربونی میدونم.رحیمی؛کریمی… میدونم.هر کی رو که بیشتر دوست داشته باشی؛زودتر پیش خودت میبری؛میدونم.از اول هم حسان مال خودت بوده فقط یه مدت پیش مامان باباش امانت بوده میدونم.اما اگه دوسش داشتی چرا اینقدر زجرش دادی؟؟؟؟؟
بله میدونم؛نمیدونم؛نمیفهمم. سرم نمیشه.
نظرات 11 + ارسال نظر
روزنگار پنج‌شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 07:32 ب.ظ http://roozngar.blogsky.com

آنان را که بیشتر از همه دوست دارد به بلایی می پیچاند پیچاندنی ...
نور بباره به ...
http://roozngar.blogsky.com

شایان پنج‌شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 07:38 ب.ظ http://dowran.blogsky.com

سلام.. این از اون بحث هایی هست که سالهاست متکلمان رو مشغول خودش کرده.. بحث عدل الهی و وجود خیر و شر در دنیا.. این بحث رو در کتاب عقل و اعتقاد دینی بخونید.. البته این بحث از سری مباحث مطرح در فلسفه دین هست.
تا الان کسی نتونسته دلیل قانع کننده ای پیدا کنه.

مرتضی پنج‌شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:11 ب.ظ http://raavi.blogsky.com

سلام
من باز بهت سر میزنم
فردا ممکن نتونم بیام
اما شنبه حتما عصر میام یا ظهر
لینکت رو دوباره گذاشتم
کاملا درکت میکنم
ببخش اگه ناراحتت کردم
میدونی
نعمتی هست بنام فراموشی
که خدا در وجود ما گذاشته
به این فکر ن که درد این دنیا در برابر لذت ابدی دی حساب و واقعا هیچ هست و لحظه به حساب نمی اید اون حالی میکنه که درک یک لحظه حالش ما رو به اوج میبره

mehman nakhandeh جمعه 9 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:16 ق.ظ http://kiam-man.blogsky.com

akhay! :(

ashkam ru dar avordi! :(

حامد جمعه 9 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:52 ق.ظ http://www.antimemory.blogspot.com

روی علف ها چکیده ام
من شبنم خواب آلود یک ستاره ام
که روی علفهای تاریکی چکیده ام.
جایم اینجا نبود.
نجوای علف ها را می شنوم.
جایم اینجا نبود...

سهراب-- شعر بلند مرغ افسانه

سیاوش شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:29 ق.ظ http://siavash21.blogsky.com

این قصه ای که هر روز داره گفته میشه!متاسفم:(

نیما شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:10 ب.ظ http://nhejazy.blogspot.com

سلام.

منتظر ای میلت هستم. چرا جواب نمی دی؟؟ می دونم سخته ولی بنویس تا آروم شی....

مسیح یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 03:37 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com/

سلام
اولین نبوده و آخرین نیز نخواهد بود .
هرچند تحملش مشکله .
... پیامبر خدا با اون عظمتش وقتی در سوگ فرزند می گریست فرمود : دل می سوزد و اشک جاری می شود .
... خود خدا یاد خدا رو مایه ی آرامش دلها معرفی کرده ...
امیدوارم هرچه زودتر دلت آروم بگیره .

صادق یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:23 ب.ظ http://sadeghkhan.blogsky.com/

سلام .
من احساس می کنم که ما قوانین طبیعت رو نادیده می گیریم و انتظار داریم که طبیعت با ما و بستگان ما بصورت استثنایی رفتار کنه . نمی تونم هیچ دلداری بهت بدم .فقط میتونم بگم قدر دوستان و آشنایانی که زنده هستند رو بدون . و اتفاقا الان بهترین موقعیتی که به سطح عالی تر و درک بالاتری از زندگی می رسی .بیشتر مواظب خودت باش.
ایام غم می گذرد چنین نبوده و چنین نیز نخواهد ماند

افشین یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:31 ب.ظ http://www.afshinlam.blogsky.com

زندگی حتی به رحیم حم رحم نکرد
اینست زندگی
عکسهایی که انبوه تر میشود
انبوهی از خاطرات گرد گرفته
عگسی از جوانی های پدر که دیگر نه جوان است و نه هست

مرتضی یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:08 ب.ظ http://raavi.blogsky.com

برگرد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد