-1 ای بابا کمک!شما آقایون و خانم های مهندس و مخ کامپیوتر؛ نمیخواین یه فکری برای این مشکل کامپیوتر من بردارین.یه نظری؛یه پیشنهادی؛یه حرکتی؛ یه اظهار وجودی؛یه هم فکریی؛یه معرفتی؛حداقل یه همدردیی؛یه غم آخرتون باشه ای….اِ… -2 هیچی بدتر از این نیست که مشق خطت رو ننوشته باشی و منتظر باشی یه جینگیل بچه فردا دعوات کنه. -3 آخی بابایی؛الهی قربونت برم که شکمت یه ذره بزرگ شده؛حالا همش باید سرکوفت های راه و بیراه منو تحمل کنی.عیب نداره؛حالا مامان یه ذره رژیمت میده؛یه ذره هم خون میدی؛خوب میشی.فقط یکی نیست بگه تو که لالایی بلدی چرا خودت خوابت نمیبره.این سری امتحانا خوب چاقم کرده(آخه استرس زیاد من رو چاق میکنه).این جوری نمیشه؛بهتره تا بابایی مقابله به مثل نکرده خودم داوطلبانه وارد لیست تحت رژیم مامان بشم.
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:15 ب.ظ

سلام
من راوی هستم
بگذار خودم باشم در قالب واقعی وجودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد