-1من و بابام یه فرق خیلی اساسی داریم.و اون موقعیه که بخوایم یه مطلبی رو به یکی بگیم.من اول میرم سر اصل مطلب؛یعنی اولین جمله ای که میگم دقیقاً همون چیزیه که طرفم میخواد بشنوه.اولین جمله نتیجه کاره؛و بعدش میرم سر حاشیه و طول وتفضیل؛اما امان از وقتی که بابایی بخواد نتیجه یه کاری یا بحثی رو بگه؛شروع میکنه حاشیه رفتن؛وارد جزئیات میشه؛ و اصل و نتیجه مطلب؛ آخرین جمله ای که شما میشنوید. وقتی قرار بوده یه چیزی رو بهم بگه؛بارها بهش تذکر میدم که اول نتیجه کار رو بگه اما اون …

بارها به خاطر این موضوع بحثمون شده؛اما نه اون عوض شده نه صبر من زیاد.

-2 لازم میدونم یه موضوعی رو توضیح بدم؛یادتون میاد من میگفتم بلد نیستم لینک بدم و توضیحات شما رو نمیفهمم و شاید دلیلش اینه که من خنگم.(وشما مطمئن بودید دلیلش همینه)؛خب حالا میگم دلیلش این نبوده که من خنگم.دلیلش این بود که internet explorer, verssion من پایین بوده و من هیچ کدوم از کلیدها و امکانات تویblogsky رو نداشتم.البته الانم یه internet explorer با version 6 نصب کردم ولی همه چی رو برعکسی میبینم؛(فکر کنم صد دفعه اینو گفتم… )حالا اگه جرات دارین؛بیاین بگین کم کم دارم راه میوفتم.

-3 من دیروز یه اشتباه داشتم.اونم این بود که جمله آقای پاتریک هنری رو اشتباه نوشتم.“پسر شما در پنج سالگی مدیر شما؛در ده سالگی اسیر شما… ”(نه در پانزده سالگی).

-4

-ساده ترین درس زندگی اینست:هرگز کسی را میازار.“روسو”

-همه ما یک ایده مشترک داریم و آن جمع آوری پول است.“ولتر”

این آقای ولتر به طرز وحشتناکی تابع معقولات بوده؛درست برعکس روسو که به طرز فجیعی تابع احساسات بوده.

نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:02 ب.ظ http://www.voodoo3.blogsky.com

سلام فیروزه خانم . وبلاگه قشنگیه . ولی نمیدونم چرا اینقدر تگرار کردی . خوشحال میشم اگر به وذلاگه منم سری بزید . ممنون میشم . بای

حامد چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:32 ب.ظ http://anon.free.anonymizer.com/http://antimemory.blogspot.com

چشمای من این نوشتهی چهار شنبه رو چهارتا می بینه!!!
تازه از خواب بیدار شدم... بذار یه کم چشمامو بمالم...نخیر چهارتاست!
http://anon.free.anonymizer.com/http://antimemory.blogspot.com

لطیفه چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:29 ب.ظ http://latifeh.blogsky.com

سلام خانومی
شاید بابای منم یه جورای مثل بابای تو باشه اما من عادت کردم و دیگه می دونم که نتیجه حرفاش کی معلوم میشه
اما خوشحال میشم مشکلت هر چه زودتر حل بشه
شاد باشی خانومی

آرمین پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:07 ق.ظ http://www.Armiin.blogsky.com

فکر نمیکنید نتجه همیشه آخرین مرحله هر کاریه ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد