من نمی فهمیدم اون چی میگه؛وضعیت مضحکی بود؛پسر خالم رو میگم.من از بچگی درست نمیفهمیدم چی میگه.آخه اون تند تند حرف میزنه.من و اون زیاد همصحبت نمیشدیم.دلیل اصلیشم همین بود؛واینکه چرا من به اینطور حرف زدنش عادت نکرده بودم و هنوز نمی تونستم بفهمم که چی میگه؛ این بود که اون بچه درسخونیه و همیشه توی اتاقشه.این اواخر اگه به دقت به حرفاش گوش میکردم میتونستم بفهمم چی میگه.اما نمیدونم دیشب چه مرگم شده بود.خاله اینها دیشب پسر داییم و خانمش رو پاگشا کرده بودن(نمی دونم از این مراسم ها دارین یا نه.)؛و حالا اون وسط مهمونی یه چیزی رو میخواست بهش بدم یا شایدم میخواست یه چیزی رو به مامانش بگم؛نمیدونم؛من بهش گفتم حرفشو یه بار دیگه تکرار کنه؛اما اون عصبی تر و نامفهوم تر شروع کرد حرف زدن؛منم توی اون هیری ویری؛خنده ام گرفته بود.من عموماً میتونم خنده ام رو کنترل کنم؛اما دیشب همه چی فرق کرده بود.من ناشیانه دستم رو روی دهنم گذاشتم؛من نمخواستم که اون از این موضوع ناراحت بشه؛اما اون که ابله نبود.خدا الهام رو رسوند.من فهمیدم که الهام بهش گفت: باشه؛الان میارم.من تنها کاری که تونستم بکنم این بود که خودمو به یه اتاق رسوندم و تا جایی که تونستم خندیدم؛طبق معمول هم بعدش دچار عذاب وجدان شدم و خودم رو سرزنش کردم که این اداها یعنی چی.

یادمه همون اوایل که وارد دانشگاه شده بودم؛همین مشکل رو با یکی از پسرا پیدا کردم.اون یه چیزی رو میخواست بپرسه اما من نمیفهمیدم؛نه اینکه اون لهجه داشته باشه؛نه.اتفاقاً اون تهرونی حرف میزد؛احساس میکنم کلمات رو به هم چسبیده میگفت؛خلاصه اون روز هم کلی ضایع بازی شد.پسره لابد فکر میکرده؛ من کرم.

خب به من چه؛اونا باید سعی کنن؛یه ذره شمرده تر صحبت کنن.

نظرات 6 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 27 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:36 ب.ظ

http://sima-system.blogsky.com
سلام
جالب بود
اما ممسخره کردن دیگران نه جالب نیست
چیزی که از اون کینه دارم.......

علی جمعه 27 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:57 ب.ظ http://30yasat.blogsky.com

سلام
اون هم ىرست می شه ؟؟؟؟

محمد جمعه 27 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:18 ب.ظ http://mxm.persianblog.com

سلام.دختر خوب و عزیز از همه وبلاگ من فقط تخم مرغ هاشو پسندیدی.

لطیفه شنبه 28 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:29 ق.ظ http://latifeh.blogsky.com

خوبه خیلیم خوبه
موفق باشی

مریم شنبه 28 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:08 ب.ظ http://maryama.blogspot.com

آخ که منم عمرا بتونم مسخره نکنم!

نقره ای شنبه 28 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:12 ب.ظ http://silverheart.blogsky.com

چه جالب ....... منم گاهی اوقات دچار همین مشکل میشم!!...... لابد ملت فکر میکنن من کرم!!!!!! خیلی جالب بود ........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد