یکی اومد گفت:یالا پسورد وبلاگت رو بده،کارش دارم(راستش رو بخواین تقریباً دستور داد!!!!!!!!).بعدشم غیر مستقیم گفت که وبلاگم خیلی بی ریخته.(واقعاً مرسی...).سر تغییرات هم اصلاً تفاهم فکری نداشتیم.مخصوصاً این
counter جدیده.از اون اصرار از من انکار...آخرشم همینی شده که میبینید.باید اذعان کنم که این جینگیل وینگیل ها،اصلاً باعث نمیشه که قاط بودن اعصاب من سر جاش نباشه،چون سوهان روح هنوز سر جاشه.ولی فکر کنم هفته دیگه خیلی هم خوشم بیاد.اصولاً من از تغییرات میترسم(البته اولاش...)ولی بعداً بهشون عادت میکنم.خلاصه من الان لازم میدونم به طور خیلی رسمی و با دیسیپلین کامل تشکر کنم.
همین دیگه...
سلام.................من اگه تغییرات تو زتدگیم وجود نداشته باشه میمیرم! و فک می کنم اگه ما آدما امید به تغییرات نداشتیم یه لحظه هم دووم نمیاوردیم.....
گاهی وقتا ، تغییر کردن خیلی سخته ...