خسته ام...خیلی...فردا دفاع گزارش کارآموزیمه...استاد مشاورمون بهم واسط رو نداد،گفت باید با نرم2 هم نیاز کنم.دنبال دردسر نگرد،مجبور شدم به جاش معماری پیشرفته بگیرم با اون استاد عصبی بی نزاکت...شنیدین میگن تنبل مخترع میشه،منم امروز جو زده شده بودم و میخواستم روش جدیدی رو بکشفم یه عکس رو از هارد mail دادم به خودم و بالاخره میخواستم از اون آدرسه استفاده کنم.عکسه توی اون صفحه که باید مطالب رو publish کنیم میومد اما توی وبلاگ نه.آخرش رفتم عین بقیه آدما توی یه سایتی ثبت نام کردم(انگار مدرسه ست)اما دیگه نرسیدم ببینم بعدش چه دست گلی به آب بدم...این استاد آز سیستم عاملمون هم بامزه است ها...سر کلاس شبکه هم شعرای اخوان ثالث رو خوندم.استاده مزخرف،معلوم نیست چی میخواد درس بده.هر چی که تا حالا گفته واسه آز کارگاه قبلاً امتحانش رو دادیم،منم که از درس های تکراری متنفرم....عصرم وقتی خسته و مونده رسیدم خونه،مامان عین بچه گربه پشت گردنم رو گرفته و به زور برده ام که واسه عروسی پنج شنبه لباس بخرم...شما الان با یه جسد متحرک طرف هستین(ای بابا نترسین،من که نگفتم که با روح طرفین!!!!!!!)...شب بخیر و خداحافظ

نظرات 1 + ارسال نظر
شاهرخ یکشنبه 13 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:01 ب.ظ http://sargarmi.blogsky.com

سلام امیدوارم همواره موفق باشی . بدرود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد