روزنامه ها دم در ریختن،یه کمی جلوتر کتاب ریز پردازنده افتاده،هنوز بازه و یه مداد هم افتاده روش...وسط اتاق دفتر نرم 1 و 2 با دفتر گزارش کار آموزی افتاده...کنار کتابخونه هم سی دی های دیپلمات افتاده...در کمد بازه و کنارشم جانماز هم همین طور...روی شوفاژ هم حوله و پاکت جوراب و سه تا کتاب دیگه ...روبان های مخملی با تنگ ماهی روی زمین کنار آیینه جا خوش کرده...کیف و کتاب اخوان روی تخت ولو شده...روی میز هم یک مشت دیسکت و سی دی و کاغذ و کتاب و دفتر به اضافه یه لیوان شربت خورده نشده،لیوان قلم مو هم در آستانه سقوط....دو جفت دمپایی هم زیر میز افتاده... و من دارم روی صندلیم تاب میخورم و به این فکر میکنم که الان که فصل امتحانا نیست!!!!!!پس چرا اتاقم شبیه اون موقع ها شده........
چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تصویر سازیت از اتقت و فکر کردنت خیلی از لحاظ ادبی به نظرم عالی و پر مغز ود داری پیشرفت می کنی
در مورد تیترم که چرا این طوری هست وقتش که رسید توضیح می دم
ببین ... منم هیچی درس نمیخونم و این ترم هم احتمالا ۳ - ۴ تا درس بیفتم ... اما ... خداییش دارم نگرانت میشم!!
چه با نظم !
خوب..نی دونم چرا !
تو هم یاد گرفتی! الکی میای تو آپ دیتا!
درود بر شما!
هر روز امتحان داریم. اتاقتان را مرتب کنید تا از به هم ریختنش لذت ببرید٬ یا بر عکس!
بدرود!