سه هفته بود که جزوه ی ریز پردازنده رو ننوشته بودم و تمام دیروزم برای نوشتن و خوندن ریز به هدر رفت...از 7 صبح تا 12 شب.برای تنوع هم سه تا کار اون وسطا انجام دادم.ظهر مطلب دیروزم رو
publish کردم.بعد از ظهر با بابا دعوا کردم(آقا یادش رفته که چیزی به عنوان فیزیوتراپی هم وجود داره..)و شب هم این لینک ها رو این کنار گذاشتم.هدف اصلیم هم از این بود که لینک نگذاشته،نمرده باشم...فرزانه عزیز شب قبلش user name و پسورد وبلاگش رو بهم داد تا برم فضولی کنم،بلکه یه چیزی دستگیرم بشه.خوشبختانه همه سر و کله زدن با وب فرزانه و گذاشتن این لینک ها نیم ساعت بیشتر طول نکشید.وگرنه نه اراده،نه علاقه و نه حوصله سر و کله زدن باهاشون رو نداشتم....امروز هم با درس شیرین معماری پیشرفته و اون استاد گنده دماغش شروع شد.سر کلاس کامپایلر هم به علت کمبود جا،مجبور شدم ردیف اول بشینم و هی به استاد تز بدم و ایراد گیری کنم.البته بقیه هم اصلاً کم نمیاوردن...
عصر هم سر درد و منفجر شدن مغز لهیده ی من...
سلام - از اینکه لینک من و گذاشتی مر۳۰. منم اولین فرصت لینک شما رو میزارم
میگما لینکات مبارکا باشه.
ایشالله شیرینی عروسیت...
سلام
عجب روز پر مشغله ای ...
خسته نباشی .
خسته نباشی.
سلام
خدا هیشکی رو چوپان دروغگو نکنه ...
فیروزه خانم عزیز به خدا سر کاری نبود ...
اگه وقت کنی و یه بار دیگه بیای و بخونی و کامنت دوست مشترکمون مرتضی رو هم بخونی و ... متوجه می شی ...
در ضمن در شرح احوال استادی شما همین بس که با ننوشتن آدرستون تو کامنتتون باعث شدین جسارت کنم و یه لینک براتون تو وبلاگم بذارم تا بتونم راحت به این جا سر بزنم ... با عرض معذرت .
سربلند و ایرونی باشی .
فیروزه جون یه عالمه ماهم مرسی از لینک.این کارهای هوارتایی که میریزه رو سر آدم قدم میزنه رو اعصاب.