و حالا مریم،همون طور که نوشته های دیروزم رو خوندی،امیدوارم نوشته های امروزمم بخونی:
مریم معذرت میخوام...
نمیگم عصبانی نبودم ولی مریم باور کن من دچار عصبانیت آنی و زود گذر شده بودم.باور کن اگه نیم ساعت دیر تر مشغول نوشتن شده بودم امکان نداشت دیگه اونا رو بنویسم.برای اینکه آتیشم خوابیده بود....
باور کن هر کی دیگه جای تو بود همان آن دعواش میکردم.به روت نیاوردم؛ دلیلشم اینه که معتقدم تو روحیه حساس و ظریفی داری.و چون دوست دارم،امکان نداشت کاری کنم که تو از دستم ناراحت بشی....
به خاطر جریانی که پیش اومد؛متاسفم............
بازم معذرت میخوام؛همین.

نظرات 10 + ارسال نظر
تندر سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:44 ب.ظ http://ainakdoodi.persianblog.com

سلام خیلی با حال بود ولی من غرت رو به مریم ندیدم فکر کنم پاکش کردی بازم میام

مرتضی سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:25 ب.ظ http://mortezaa.blogsky.com

؟

شاهرخ سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:32 ب.ظ http://sargarmi.blogsky.com

سلام . فقط فکر میکنم تبلیغ خوبی برای مریم شد . موفق باشی

حامد سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:05 ب.ظ http://antimemory.blogspot.com

درعین ناراحتی هرچی به دهنت میاد می گی و بعد از مدتی که گذشت عذاب و جدان و عین چی ناراحت شدن از حرفایی که زدی، این بلاییه که محمد چند باری سر من و یکی دیگه در آورد، مواظب باش دیگه تکرارش نکنی چون واقعا طرف رو ناراحت می کنه..

مریم سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:29 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

آخ خدا..کاش یکی هم بود به خاطر حرفایی که بهم زده دچار عذاب وجدان میشد!من مطلب دیروزتو خوندم.چیزی ننوشته بودی که.دلم برات تنگیده.

مریم سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:39 ب.ظ http://maryama.blogspot.cm

اون مریمه من نبودم که:((

مسیح چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:03 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com/

سلام

فکر می کنم خدا رو شکر منم اون مریمه نبودم ...

سربلند بمونی .

حامد چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:40 ق.ظ http://antimemory.blogspot.com

به نظر من از اخلاق حرفه ای به دوره که یه مطلب رو که ملت خوندن تغییر بدی، هم مطلب قبلی و هم این یکی رو می گم. تو با عذر خواهیت به صورت نمادین و باطنی حرفای قبلی تو پاک کردی حالا اگر ظاهرا بمونه مهم نیست..
در مورد کامنت قبلیم هم علنا عذر خواهی می کنم که تورو با کسی مثل ممد مقایسه کرده بودم. پوزش!

لطیفه چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:40 ب.ظ http://latifeh.blogsky.com

سلام
از کوچه بغلی رد میشدم گفتم خب یه سری هم به فیروزه بزنم ببین چکار میکنه
در مورد مطلبت هم بهتره نظر ندم چون میدونی اگه شروع کنم به این زودی ها ول کن نیستم

ققنوس چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:30 ب.ظ

من تو این دعوای بلاگری تون خودمو قاطی نمی کنم ... به من اصلا مربوطی نیست ! :دی !! گوش منو می پیچونی ؟ :)) کامیونه از پشت سر میومد ... منم که عقبمو نمی بینم ... تازه طبق معمول داشتم واکمن گوش میدادم اصلا نفهمیدم پشتمه !
ایم مدرسه نامناسبه !!! تازه این مناسبشه ! ۸۰۰ هزار تومن هم شهریشه ... نامناسب ندیدی که میگی این نامناسبه ! من تو بعضی از مدرسه ها چیزایی دیدم که ... خلاصه بگم مدرسه ی سالم اینجوریه ... ناسالماش یه جور دیگست ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد