من احساس شکست میکنم.من امروز فهمیدم یه آدم شکست خورده توی زندگیم هستم.چهار سال پیش اجازه ی انتخاب به من ندادند و من به امید تغییر مسیر وارد این جاده شدم.من امروز فهمیدم این جاده،یه جاده ی یک طرفه است که راه فرعی نداره.من نمیدونستم این ره که میروم به ترکستان است.بله هیچ راه فراری وجود نداره. من اشتباه کردم. و حالا من هیچ انگیزه ای برای ادامه دادن این راه و حتی راه های دیگه ای رو ندارم.من در همین نقطه از این جاده خواهم ماند،شاید تا ابد...
ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست ...البته شایدم مرده باشه و تازه نباشه ولی به امتحانش میرزه ...
شایدم واقعا راهی وجود نداره :(
احساس شکست هرچند وقت یه بار سراغمون میاد..چه بخوایم چه نخوایم..برای همه اون انتخابهایی که خودمون کردیم یا نکردیم..بهرحال هست..هست و بودنشه که باعث میشه قدر خیلی چیزارو بدونیم.. یادت باشه آدم آفریده شده برای مبارزه.. پس : باور کن خودتو.. باور کن...
متاسفم.ولی یه پیشنهاد:راههای جدید رو امتحان کن.موفق میشی.
متاسفم ... تو هم به * رفتی ... آره؟
سلام فیروزه کنتور توی صفحه هستش اما مخفی کردمش تا عذابت نده خواستی بگو آدرسش رو بدم اگه خواستی آمار ویزیتورات رو ببینی ... بای
همیشه میشه امیدوار بود این تنها چیزیه که واسه زنده موندن به ما انرژی میده واسه نا امیدی هیچ وقت دیر نیست اینو یادت نره
نمی دونم چه جوری دلداریت بدم.چقدر بده آدم حرف کم بیاره برای گفتن...
سلام
من با مریم موافقم !!!!!
اما غصه ی بی خودی نخور .
نمی دونم چه جوری ، ولی یه جوری درست می شه که خودتم توش می مونی .
سربلند بمونی و ایرونی .
بهت قول میدم یه روز میاد از این پیشبینی خودت خندنت می گیره. اینکه دیگه راهی نیست. من خوشبختب رو توی خودم پیدا کردم نه دنیای بیرون. برای همین هر چی بشه خوشبختم و باور کن خیلی خوشبختم. باور کن شدنیه. چشماتو ببند و تصمیم بگیر و ... تموم. تو خوشبختی