دیروز یه ژاکت خوشگلِ مامانیِ ملوسِ نازِ لطیفِ نرمِ ظریف خریدم.(ممکن بود بمیرم اگه نمیگفتم.بله،بله میدونم که لوسم،لازم نیست بهم تذکر بدین...)
...........................
این استاد کامپایلرمون آخر ترمی،دوباره یه پروژه فجیع داده...نمیدونم چه خاکی تو سرم کنم.اصلا نمیدونم این برنامه جدیده رو چه جوری توی اون برنامه قبلیه بچاپونم...والا...جداً باید برم خر بیارم و چند صد منی باقالی بار کنم.
...........................
وای که من چقدر مرده ی آهنگای سیما بینام....(اینو هم باید میگفتم،میدونید که ممکن بود...)
..........................
آدم وقتی امتحان شبکه داره،بیشتر وراجی نمیکنه...

نظرات 5 + ارسال نظر
مرتضی پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 10:50 ق.ظ http://mortezaa.blogsky.com

من هم میخ.ام از این لباسا

گیلاس پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:16 ب.ظ

اوهوم... هوس کردم منهم لیستی از خریدهای زمستونی ام رو ردیف کنم!!!

خسروپرویز پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 07:57 ب.ظ http://khosrowparviz.blogsky.com

درود بر شما!

نگران نباش٬ همیشه راهی پیدا می‌شود...

پروژه کامپایلر ما نوشتن یک اینترپرتر برای زبان C بود. برای اینکه دل تو را بسوزانم می‌گویم که ۲۰ شدم. البته داستان مال ۸ سال پیش است...

تلاش کنید٬ خداوند راه آنرا پیش پایتان خواهد گذاشت...

شاد باشید... بدرود!

هیلا پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:45 ب.ظ http://morteza82.blogspot.com

منم از آهنگای سیما بینا خوشم میاد.ضمنا لباس باید تو تن صاحبش به چشم بیاد نه پشت ویترین.مطمئنم به شما حتما میاد

مسیح جمعه 5 دی‌ماه سال 1382 ساعت 04:44 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com/

سلام

خوبه ؛ اگه این طوری پیش بره چشم و هم چشمی به اینترنت و وبلاگم راه پیدا می کنه !!!

...

بازم کامپایلر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

...

سربلند بمونی و ایرونی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد