تا حالا با آهنگهای سیاوش قمیشی،بابا کرم رقصیدین؟!!؟؟؟امتحان کنید....شرط لازم:یه مخ معیوب...
اتاقم شده عین میدون جنگ.انگار این اتاق فقط وقتی امتحان دارم باید روی تمیزی ببینه.
این اتفاقی که برام پیش اومده،جداً کارم رو راحت تر کرده.ولی من هنوز از اتفاق افتادنش متنفرم.برای این که جزء برنامه ریزی های من نبود.هیچ جور نمیتونم کنار بیام باهاش...
وقتی وبلاگ نارنج رو خوندم،پیش خودم فکر کردم که اگه من 40 سالم شد،50 سالم شد،میخوام بگم دوران جوونیم رو چه جوری گذروندم؟؟؟؟چی باید بگم؟؟؟بگم درس خوندم،همین؟؟؟؟واقعاً همین و نه هیچ چیز دیگه.............از زندگی لعنتیی که دارم متنفرم....یه مسخره بازی محض.زندگی صحنه ی تاتره و من نقش یه مرده رو زندگی میکنم.......
پوچه...
پوچه...
پوچه....
پوچه...
زندگیم پوچه....
«امروز نان دارم
قلب دارم.
دارم
روزنامه را مرتب میکنم
روز را
برای خودم
که خیلی وقت است مرحوم شده ام.»
"شهرام بهمنی"
...................................................................
شعورت کجا رفته؟؟؟چرا انتظار داری زندگیت پر از شادی و شور و نشاط و خنده باشه....زندگی که سیرک نیست....
موافقم ... زندگی پوچه ... بیشتر ماها وقتی بزرگ بشیم حسرت اینو می خوریم که چرا جونیمون اینجوری الکی گذشت ... بدون اینکه واقعا جوونی کنیم
سلام به من هم سر بزن ودر صورت تمایل همدیگر رو بلینکیم قربونت
سلام
ترنج جوون بابا من مخم معیوب هس خیلیم بد رقمه اما با این وجود وقتی دیدیم میگی با سیاوش باباکرم برقصیم دسکم یه رب داشتم میخندیدم
نمیدونم پوچه یا نه؟! اما اگر معنیش رو فهمیدی به ما هم بگو لطفاْ...
باز تو می گی درس خوندم . من بگم چه گهی خوردم دقیقا !!
بابا کرم. . . .
دست دست.
میخوای بیام واست اتاقت رو تمیز کنم؟
من درست بر عکس موقع امتحانها اتاقم میشه میدون جنگ!!!
اوه تو امتحانا اتاق تمیز می کنی؟
من تمام طول بین دو ترم رو به اینکار اختصاص میدم!
راستش در جواب سوالت باید بگم خوندن درد میاره ...