**برای گریز از فکر کردن در مورد مطلبی،فکر نکنید ظرف شستن مفیدترین عمل برای سرگرم شدن و در نتیجه فراموش کردن خواهد بود.چون این کار دقیقاً حداکثر آزادی اندیشه رو برای تمرکز بر روی اون مطلب به شما میده........
**میدونی،پیداش کردم،این که اون آهنگه رو کجا شنیده بودم.حسم در مورد ارجاعم، بهم درست میگفت،فقط نمیدونم چرا خودش یادش نبود!!!!!!!!!!به هر حال حداقلش این یکی جواب داد....(درست نفهمیدی چی گفتم؟؟،تقصیر تو نیست که،آخه نصفش رو قورت دادم.حالا مگه مهمه اصلاً؟!؟!؟!؟؟!!)
**شاید باید اجازه بدم همه چی همین جوری بگذره،با بررسیش نکردن.نظرت چیه؟
**80 نفر!!!!به نظرت زیادی زیاد نیست!!!!!!!!!مخش معیوبه به خدا...عجب گیری کردم من!!!!
**دارم تیکه تیکه میریزمشون بیرون،همینجا.به خاطر همینه که مزخرفه!!!! **سردرگمی...فرار...تمرکز....فرار....جستجو.....فرار....نتیجه گیری....فرار....تعقیب....فرار....
گریز....فرار...فرار...فرار....فرار...فرار....فرار...فرار....
**یه بار بد نیست که آدم فرار کردن رو تجربه کنه.منظورم از فرار،معنی ظاهریش نیستا!!!یه کم عمقی بهش نگاه کن،حتماً میفهمیش.....دید قشنگیه،نه؟؟
سلام
فرار ؟؟؟
شاید راه خوبی باشه
تا حالا امتحانش نکردم
باید در موردش فکر کنم ...
اگه تجربه ای ازش به دست آوردی به ما هم بگو بد نمی بینی
سربلند باشی
یه کم هم فکر ما خواننده های بیچاره باش که باید فسفر مصرف کنیم ببینیم چی نوشتی آخرم نفهمیم ... نمی دونم چرا جمع بستم ... شاید فقط من نمی فهمم
می شه اون نصفه ای رو که قورت دادی بالا بیاری تا ما بفهمیم چی به چیه؟ کجا شنیده بودیش؟ من دفعه ی اول فکرکردم توی این سریالای ژاپنی شنیده بودم!!
راستی مهندس، این تاریخای بلاگ اسکای خرابه! نمی خوای فکری به حالش بکنی، یک روز از دنیا عقبی ها!؟!
من هر وقت می خوام فکر کنم ظرف می شورم !!
فرار آخرین راهه یا بهترین راه؟!تا حالا فکر نکردم!
با ضرف شستن موافقم ارامش می ده به این کله پر از
سر در گمی