هوا به این گرمی و اونوقت سرما خوردگی و گلو درد و سرفه و عطسه و دستمال کاغذی!!!نوبره والا!!!!!!این سه چهار روز رو که شده بودم عین این عروسک های خیمه شب بازی،دست و پاهام همش آویزون بود....راستش رو بخوای الانشم دارم پس میوفتم....تازه این وسطا مونیتورم هم روشن نمیشد.که البته بعد از یک شبانه روز تلاش بیوقفه و مهندسی های بنده،کاشف به عمل اومد که ایراد از قطعی سیمش بوده.(واقعاً متشکرم از اینهمه سر کاری!!!!!!)
خب دیگه،بیشتر حوصله ندارم بنویسم....

 

نظرات 6 + ارسال نظر
پاپیون سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 07:33 ب.ظ http://papiyoon.persianblog.com

سلام وبلاگ خیلی جالبی داری به من هم سر بزن تبادل لینک میکنی؟

ميلاد سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 08:08 ب.ظ http://nadaram

سلام بابا رياضی مهندسیییییییییی ... منم مثل تو مکانيک می خونم تازه سر کار هم ميرم ..يا سر کلاسم يا سرکار يا توی ترافيک ... بازم خوش به حالت ....

نوید سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:09 ب.ظ http://navidbala.persianblog.com

خدا بد نده.
بیای پیشم خوشحال میشم.

مسیح سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:02 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

بلادوره ایشالا

حالا که خوب شدی حتما ؟؟؟

...

فکر می کنم یکی از راهبردی ترین اختراعات بشری همین اختراع دستمال کاغذی بوده باشه ... نه ؟؟

سربلند بمونی و ایرونی

دیوانه سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:15 ب.ظ http://divane.blogsky.com

خدا از دهنت بشنوه من هم تو همین روزها
مریض شدم ای امپول زدم اااااااای

سام چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 07:16 ب.ظ http://eeternity.blogspot.com

ایشالا زودتر خوب بشید در ضمن بابا مهندس!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد