یک:نگفتم پس میزنم.بفرما!!!!!سه روز قبل از امتحان ریاضی مهندسیم رو خیلی شیک درس نخوندم.باور کن اگه میخواستم بخونم بد جور دچار تهوع(خیلی ببخشید)میشدم.اَه اَه،همه ی پیش بینی های گند من باید درست از آب در بیان.....
دو:ماجرای امروز مصداق کامل این ضرب المثله:آش نخورده و دهن سوخته!!!!!حسابی کفرم در اومده.اصلا من میرم خود کشی میکنم تا از دست شماها راحت شم.....
سه:حالا خودم به جهنم.یکی دیگه رو هم با طناب بد شانسیم پرت میکنم ته چاه.اصلا حالا که این طور شد من میرم خودکشی میکنم تا از دست من راحت شی.(فرزانه العفو...العفو.....)
چهار:تا یادم نرفته بگم که قبل از خودکشیم باید برای فردا گزارش آزمایشگاهم رو بنویسم.تازه یه مدار شیش کیلومری در هشت کیلومتری هم باید ببندم. 25 تا تست مهندسی اینترنت هم باید طرح کنم.آهان ریاضی مهندسی هم دارم،یه جلسه نبودم باید جزوه بنویسم(جون شما خوندنش رو بهم تخفیف بدین دیگه!!).....
پنج:به علت ذیق وقت،ممکنه خودکشیم به تاخیر بیفته.به هر حال شایدم کلاً منصرف شدم.آخه جوونم،کلی آرزو دارم.کلی چاه مونده تا توش پرت بشم.....اصولاً خیلی خوبیت نداره که چاه ها رو منتظر بذارم،باید زودی برم خودم رو پرتاب کنم تو چاه ها و چاله ها و دره ها،و کلاً هر سقوطی که تو فکرش رو بکنی.....
شش:ببین یه کشف تازه:آدما تا سه روز بدون اینترنت زنده میمونن.بابا خودم امتحان کردم......
هفت:یه آدم خیلی با مزه کشفیدم.میدونی،بر عکس آدمای دیگه وقتی داری باهاش حرف میزنی،بهت زل نمیزنه.بعضی وقتا هم صورتش رو نود درجه میچرخونه و به روبرو خیره میشه.اینقدر این حرکتش از نظرم بامزه بود که کم مونده بود حرفام رو قطع کنم و دستام رو محکم به هم بزنم و بگم :چه جالب!!!!!!!!!!!!!!!
هشت:عجیب الان استعدادش رو دارم که بشینم دو تا جعبه دستمال کاغذی خیس کنم.اما بر عکس مواقع دیگه،دلم میخواد یکی هم روبروم بشینه و برام دل بسوزونه.(این مورد دومی برای خودمم خیلی عجیبه!!!!!!!!!!!)
فیروزه جان:
لینک وبلاگتو تو وبلاگم گذاشتم تو هم این کارو بکن
منظورت از نوشتن این مزخروات مسخره چی بود؟؟؟؟؟
هی مهندس ریلضی دان لینکم رو عوض کن
سلام
پیش بینی هایی که درست از آب در بیان که نمی شه بهشون گفت گند !!!
کاش یه خورده از این قدرت پیش بینی رو این موجود عادی داشت
اون بنده خدایی که نود درجه صورتشو می چرخونه رو که من نمی شناسم ... ولی خود منم بعضی وقتا که یه نفر صدای ظریفی داشته باشه که نشنوم چی می گه این کارو می کنم که گوشم در جهت صدای اون قرار بگیره
مطمئنی ایشون چنین مشکلی نداشتن ؟؟
وای وای وای امان از دستمال کاغذی و شوق زایدالوصف دختران حوا برای خیس کردن اون
ببخشید مگه هنوز سرماخوردگیتون خوب نشده که می خواین دو تا جعبه دستمال کاغذی رو خیس کنین ؟؟؟؟!!!!!!
...
سربلند بمونی و ایرونی
چه نا امید. خیلی کار داری فکر نکنم حالا حالا ها زمان خودکشی برسه...بی خیالش شو...
اول سلام. دوم خوبی؟ سوم جمعه عصر خوشحال میشیم تشریف بیارین چهارم . اگه منظورم رو نفهمیدید برین اینجا:
www.skizoferny.com
نبینم دیگه حرف از خودکشی و اینجور چیزا بزنی ها...اما هر چه دلت میخواد دستمال کاغذی خیس کن.اصلا نیمی از زندگی دستمال کاغذی خیس کردنه!!ضمنا با کشفت شدیدا موافقم.خودم تا سه هفته ش رو هم امتحان کردم!
سلام
کتابای مهارت فنی ۳ و ۲ و ۱ مربوط به رشته ی نقشه کشی ساختمان از رشته های کار و دانش کتابایی هستن که گفتم ولی یه کتاب تخصصی ترم هست که پیداش نکردم
باشه تا روز شنبه اگه پیدا شد که شد اگه نشد باید از اون فامیلمون اسمشو بپرسم و بهت بگم
هرچند که فکر می کنم خواستی سر به سرم بذاری و وقت نمی کنی به خوندن چنین کتابایی برسی
...
راستی اون بالایی جای پیام گذاشتن نداشت !!! مجبور شدم اینجا پیام بذارم
سربلند بمونی
بابا لیلا من الان خوندم این مطلبتو.
حرس نخور هیچی نشده.
اون خانمه خیلی ماهه...
تو ام که بی نظر شدی که !
دپ
منفی !
ولی خدایی این یادداشت آخریه خدااااااااااااااا بود ...
من هر چقدر بیشتر می خونم بیشتر زندگی میکنم :x :x:x
روشنفکران و هنرمندان و ادیبان از جمله این عاشقان اند که عمر و زندگی خویش را یک سره وقف دردها و رنج های انسان ها کرده اند. اینان نیز چون پروانه های عاشق در تاریکی ها راه افتاده اند و بال و پر زده اند تا روشنایی شعله و شمعی را بیابند و جسم و جان خویش به آتش بسپارند. اگر تاریخ سرزمین خود را ورق بزنیم با چهره های نورانی بسیاری آشنا خواهیم شد که وجود خود را شعله ور ساخته اند تا از تیرگی ها و تاریکی های محیط بکاهند و نور امیدی بر دل های آرزومند و حسرت زده انسان ها بتابانند.