ساعت دوازده و چهل و پنج دقیقه هستش و من حوصله سر و کله زدن با پروژه رو ندارم.از نظر روحی هم اصلا استرس ندارم،برای اینکه زمان تحویل پروژه مون عقب افتاد(ببین اینجا کجاست که میگم،اگه بعد از تموم شدن پروژه مون این آقاهه از خریدنش سر باز بزنه،من اول اونو از پنجره پرت میکنم بیرون،بعدش خودمو!!).راستی این مرض حناق من هم دو سه روزیه که خوب شده،به سلامتی و میمنت نطقم باز شده(الان پیش خودش فکر میکنه که چقدر بد حرف میزنم.ولی موضوع اینه که من این وقت شب با کلاس حرف زدنم نمیاد،اونم توی بلاگم!!).....(راستی یادم باشه شالم رو به جالباسی آویزون کنم که عین ابله ها هر دفعه مجبور نباشم اطوش کنم)......ای بابا، فرزانه کجایی؟؟؟؟ .....میدونی امروز به چی فکر میکردم؟!به اینکه واقعاً قصد ما از بلاگ نوشتن چیه؟؟ بعد کلی فکر کردن به این نتیجه رسیدم که دلیلش بیماری روان پریشی ایه که داریم وگرنه آدم عاقل نه بلاگ مینویسه و نه میخونه(با عرض پوزش فراوان،به هر حال این نظر منه،دلیلی نداره شماها به خودتون بگیرید و دلخور بشید!!).میخوام پا شم برم این فینال بسکتبال ایتالیا آرژانتین رو ببینم،قبلش باید کولر رو هم روشن کنم،یادم باشه گل یاسم رو هم با خودم ببرم.بعدش برگردم ببینم حوصله ام میشه با پروژهه سر و کله بزنم یا نه......

نظرات 6 + ارسال نظر
مهدی یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:46 ق.ظ http://www.otanazi2001.blogsky.com

سلام
مطالب وبلاگت رو خوندم .خیلی جالب هست .
راستی بااجازه شما لینک بلاگت رو تو وبلاگم گذاشتم .
به امید دیدار.
مهدی

آقآی نآظم یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:03 ب.ظ http://nazemmr.blogspot.com/

بلاگرها بله
همه شان مریضند!

نرگس یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:33 ب.ظ http://narcissus79.blogsky.com

سلام
ممنون که اومدی پیشم. خیلی خیلی خوشحال شدم وقتی اسمتو دیدم باور کن اصلا هم نمیخوام تعارف تیکه پاره کنم. اخه گفته بودم سبک نوشتنت رو خیلی دوست دارم
بلاگ نوشتن هم بد نیست بهر حال من از اینجور روان پریشی خوشم میاد

مسیح دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:35 ق.ظ http://www.aaddee.blogsky.com

سلام

علیک سلام علیک سلام علیک سلام

چه عجب بابا

بالاخره خواهر کوچولو وبلاگ عادی منو قابل دونست که کامنت بذاره

خوب ، شاید واقعا همه ی متنمو خوندی و اون طور جدی گفتی ...

اما این حقیر قصد اهانت به هیچ وبلاگ نویسی رو نداشته و اون صفت فریبکاری جزئی از بحث مربوط گفتمان بوده که شاید بیشتر در موردش توضیح می دادم

اما اگه این کارو می کردم اون متن از اینیم که هست طولانی تر می شد و مسلما دیگه هیچ کس حتی تیکه تیکه هم نمی خوندش

بازم از محبتت ممنونم

سربلند بمونی و ایرونی

الان هیچی! دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 04:08 ق.ظ http://Eruse.blogspot.com

آره به خدا ... منم الکی خلم میام میشینم نق های تو رو میخونم ... حیف که نمیتونم دل بکنم!

(آپ نکردم ها! ذوق نکن!! .... احتمالا بی خیال میشم)

حالا یه چیزی!! سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 04:21 ق.ظ http://hamoon ghabli!

هه هه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد