فکر کنم چند روزی بدون کامپیوتر بمونم.(چقدر تایپ کردن توی این word ابتدایی مسخره ست).حوصله ندارم بگم چرا.شاید به خاطر هوای گرم باشه.امروز دو تا برنامه نوشتم که توی این یه ماه اخیر شاید 6 تا دیگه برنامه مشابه همینا نوشته بودم که راحت جواب میدادنولی این دو تا جواب ندادن.چه مرگشونه؛نمیدونم…..دیروز(یعنی دیشب)رفته بودم مراسم عقد دوست جون؛اگه دو تا بال خوشکل هم به پشتش میبود؛میشد یه مدل واقعا کامل برای کشیدن فرشته ای که بالای سر مریم و مسیح وایساده.(من دقیقا نمیدونم چرا این به ذهنم رسیده ولی خوشبختانه دوست جون اونقدر سرش شلوغه که عمرا وقت کنه اینجا رو بخونه وگرنه کلی به این مغز دیوونه من میخندید چون به جای این همه وراجی خیلی راحت میشد گفت که ماه شده بوده)
بابایی امشب یادش رفته برام یاس بچینه یا شایدم امشب گلدونمون یاس نیوورده.به هر حال من الان خیلی احساس کمبود میکنم….فردا میخوام از اول تا آخرش رو تمرینای سه تارم رو بزنمبنابراین برای سر و کله زدن با پروژه ام اعصاب راحتری دارم.(الان دارم فکر میکنم برای چی من اینا مینویسم؛نوشتنش اصلا لزومی نداره.البته لوس بودن این مطالب هم به کسی ربطی نداره؛(شرمنده؛خیلی زیاد شرمنده؛من اصولا موجود خیلی راحتی هستم)
من نمیدونم دقیقا چشه.به نظر چیکار باید بکنم که از حالت آب ماست بودنم بیرون بیام؟!!
حس ماهی بودن بهم دست داده؛فکر کنم خل شدم.تازه با این مدل جدید موهام؛ندا میگه پیشی شدی.بابایی مغتقده که شبپره شدم(حتما میددونید چرا؟)شما جک جونور دیگه سراغ ندارین؟احتمالا من خیلی شبیه اونما!!!
سلام
اوووووووووم
جک و جونور ؟؟؟
بزار فکرکنم ...
... احتمالا خیلی عادی شدی ...
سربلند بمونی
همین از بس رکّی ما داره یه جوراییمون میشه دیگه!!
البته جغد و خفاش هم شبا بیدار میمونن. اگه از موهات بگذریم به خاطر شب زنده داری...
ببخشید. منم گاهی زیادی راحت میشم.
فقط امیدوارم شبیه کرکس نشده باشی...