انگشتم رفته لای در و بعد از گذشت 12 ساعت،هنوزم بد جور درد میکنه.دست چپم هم کشیده شده به کابینت و یه خراش حسابی برداشته.خواهر محترم هم حین یه شوخی خیلی جدی،لطف فرموندن و چنان پنجولی روی پای من کشیدن که یکی ندونه فکر میکنه گربه افتاده بوده به جونم.در حین بازی کردن با پری ،فسقلی وقتی بغلش کرده بودم صندل مامانشون رو ول کردن رو انگشت شستم و الان یه خون مردگی مسخره زیر ناخونم بوجود اومده،به جون خودم توی این یکی بی تقصیرم،اومدم جورابم رو بپوشم دیدم پوست و گوشت اون یکی شست پام کنارش اویزونه.(به نظرت تا همین جا کافی نیست!!!!)

نظرات 4 + ارسال نظر
هیلا چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 08:17 ب.ظ http://morteza82.tk

چند ساعت بعد از زبان فیروزه:

داشتم وبلاگا رو میخوندم که مانیتور ترکید و صورتم له شد!

اروس پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 01:18 ق.ظ

میگم از خودت عکس بگیر ... بفرست واسه سایت روتن!!!

مسیح پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 10:40 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

وااااااااااای !!!!!!!!!

.....

شاید کمی حواست پرت بوده

سربلند باشی

دیوانه شنبه 16 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 12:35 ق.ظ http://divane.blogsky.com

غولها نظرات شما را می دزدند ؟
توش چی می نویسی که باب طبعشون است .
یک سوال با پر رویی تمام :
قدیم قدیما ؛ اون اوایل
لینک من کنار وبلاگتون نبود ؟
یا من خیالاتی شدم ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد