من نمیدونم این کارت دانشجوییم،حالا چرا موقع فارغ التحصیل شدنم گم شده(نه،من خیلی وقته که پروژه ام رو دفاع کردم،بلکه فقط دنبال فارغ التحصیل شدنم نرفتم).حالا باید صد جور جنگولک بازی رو انجام بدم تا المثنی برام صادر کنن.(ای الهی بترکی طالع روشن من!!)
سیم دوم ستارم پاره شده.(البته استاد محترم این بلا رو سرش آوردن.کسایی که منو میشناسن میدونن من چقدر با وسایلم محترمانه برخورد میکنم،و این جور رفتارا از من بعیده).به خاطر همین دلم الان کوچولو شده.
میدونی بعضی چیزا رو نمیشه نوشت،هر چقدر هم که چندان خصوصی نباشه و هر چقدر هم که دلت بخواد شروع کنی همه ی ماجرا رو بگی و کمی دق دلی در بیاری.ولی واقعاً بعضی چیزا رو باید محکم نگه اش داری.مثل دعوایی که با جناب مستر رییس داشتی.
میدونی،دلم مهمونی دوستانه میخواد.اوهوی دوستای من،چرا منو خونتون دعوت نمیکنین؟؟؟!!!(من دیگه چقدر پررو ام!!!!!!!!!!!!!!)
اگه بدونی امروز چقدر سر خانم همکار،محترمانه نق زدم!!!! طفل معصوم کوچولو ی نازنین.چقدر عذاب وجدانم الان.قول میدم دختر خوبی بشم.
من با اینکه رفتار ملایمت آمیز با هیچ چیزی ندارم ولی با این حال تاحالا سیم گیتار پاره نکردم ! کلاسیک چرا ... اونم خودش شد به من ربطی نداشت ... ولی تا حالا سیم الکتیک پاره نکردم ... باید سعیمو بکنم ببینم میشه :D
چه عجب! اول سلام / من ستارم سالمه /میخوای بهت بدمش؟/فعلا تمرین نمی کنم./خونمون که نمیشه ولی من با دختر خاله ام میرم کوه/ اگه دوست داری با ما بیا/همین
سلام
پاره سیم سه تار ، گم شدن کارت دانشجویی ، بگو مگو با جناب رییس ، اینا همشون اتفاقاتی عادی هستن که می تونن ما رو برای رویارویی با اتفاقات بعدی زندگیمون آماده کنن
سعی کن به همشون به چشم یه نوع تجربه و آموزش نگاه کنی یه نوع کارورزی یه نوع ورزش برای ورزیدگی تو موقعیتهای جدی تر زندگی ...
...
سربلند بمونی و ایرونی
یاد دستم به ماهور می رود دلم شور می زند افتادم.
الان اینجا درد و دلهای صادقانست یا ترنج؟