یک ماه ونیمه که دچار مرض درس نخوندن شدم.این یه هفته ی آخر دیگه مرضه به اوج خودش رسیده.صبح پا میشم یک ساعت کتابها و جزوه هام رو زیر رو میکنم.یکی رو برای خوندن انتخاب میکنم.پنج دقیقه درس میخونم و بقیه درس خوندنم میفته برای فردا صبح...
همه چی خوبه.همه چی عالیه.البته بجز درس نخوندن مفرطم.البته بجز زیاد آدامس جویدنم.البته بجز زیاد خوردن و خوابیدنم.البته بجز کاری که هنوز بهش علاقه ندارم.البته بجز عصبانیت شدید از شما سر این عکس پایینیه.البته بجز اعتیاد شدید به اینترنتم.البته بجز انجمن شعر کوفتیم که هر دفعه به یه دلیلی از دستش میدم.البته بجز وابستگی وحشتناکی که به شکلات و نسکافه پیدا کردم.البته بجز حوصله ی عزیز که همیشه ی خدا سر رفته.البته بجز گیجی و سردرگمی که تازگی نداره.که البته این البته بجز ها زیاده....
آهان یه چیز دیگه هم میخوام بگم.البته خطابم به یه فرد خاص نیستا.ملت لطفا به خودشون نگیرن.ولی ببین اگه یه روز یه کار اشتباهی رو انجام دادی.اگه یه روز حرف اشتباهی رو زدی.کمی جرات داشته باش.شهامت داشته باش.بگو اشتباه کردم.بگو معذرت میخوام.نمی میری که؟!!!!!!! اگه میبینی که بلند اعتراف کنی قراره بمیری!یواش بگو.تو دلت بگو.حداقلش اینه که اگه به بعضی چیزا گند کشیدی.دیگه اینکارو تکرار نمیکنی.
راستی این فیلم دیشب باباتو دیدم آیدا؛عجب فیلم باحالیه!!!من که تازه دیدمش.
خب دیگه زیادی وراجی کردم.احتمالا تا بعد کنکور خداحافظ
به..این که چیزی نیست!من ۱۲ ساله دچار مرض درس نخوندن شدم!!
سلام.هم اسمیم چه جالب میشه بیشتر با هم آشنا بشیم؟!!
... هیچی...الکی اومدم کامنت بذارم که یه کاری کرده باشم ... تا این ساعت بیدار باشی همینه دیگه ... ! مخت میپکه !
اینجارو گم کرده بودم
ماجرای پیاده روی که توصیه می کنید چیه ؟
:)
هاین