نوزادها رو دیدی،بوی معصومیت میدن،بوی پاکی،بوی یه موجودی برتر از آدما....دیشب پنج صبح خوابیدم،باز خل شدم....بهم پیشنهاد کار داده،یه پروژه که باید تکی انجامش بدم،نمی دونم میشه اعتماد کرد،اگه این یکی هم مال مردم خور از آب در اومد چی؟!!!....حدودا 15 روز دیگه،میترسم،از شکست می ترسم....کم حوصله و کم حرف،یه عالمه هم عصبی،باید خودمو جمع و جور کنم.....میشه لطفاً کسایی که از نزدیک می شناسنم،احیاناً اینجا رو کشف نکنن!!میشه لطفاً؟؟؟؟؟
من اینجا رو کشف کردم ... پس تو منو از نزدیک نمکیشناسی ... از دور چه طور ... اونم فکر نمی کنم .... از خیلی د.ر چی ... شاید .... از خیلی خیلی دور چطور ..... نه .... میشناسمت .... میشناسمت!