ما،در هیات پروانه ی هستی،با همه ی توانایی ها و تمدن هامان شاخکی بیش نیستیم!برای زمین هفتاد کیلو گوشت با هفتاد کیلو سنگ تفاوتی ندارد!یادمان باشد کسی مسئول دلتنگی ها و مشکلات ما نیست!اگر رد پای دزدِ آرامش و سعادت را دنبال کنیم سرانجام به خودمان خواهیم رسید که در انتهای هر مفهومی نشسته ایم و همه ی چیزهای تلنبار مربوط و نامربوط را زیر و رو می کنیم!به نظر می رسد انسان آسانسورچی فقیری است که چرخ تراکتور می دزد!البته به نظر می رسد!تا نظر شما چه باشد؟

 « حسین پناهی»

نظرات 2 + ارسال نظر
ساده جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:18 ب.ظ http://sade.blogsky.com

خدا بیامرز وزنش کمتر از ۷۰ میزد...


پ.ن: میدونم الان عصبی میشی که اینقدر ظاهربینانه و بی ربط نظر دادم.

مریم جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:07 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

فیروزه..فیروزه
قفس دنیا تنگ بود برای این آدم.خیلی تنگ!!
می تونه اشک منو دربیاره شعرهاش..در هر حالتی که باشم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد