با توجه به اینکه دوستان اصرار داشتن بنده حقیر اشعار گوهر بارم را در وبلاگم هم قرار بدهم تا خوانندگان عزیز مستفیض! بگردند،آخرین اشعار سروده شده به همراه اشعار ماری عزیزم که جایشان بسی خالی میباشد را در اینجا قرار میدهیم.باید ذکر بنماییم که اشعار گوهر بار بنده حقیر در خونه مادر بزرگ و در حال بالا رفتن از دیوار راست و اشعار خیلی مهم مریم عزیزم در کوچه و خیابان و پاساژ و اتاق پرو سروده شده است.مسلما کلماتی شبیه ذاکری،شاکری و صادقی اسم فامیلی مستعار بوده  و اولی فامیلی ماری،دومی فامیلی من و سومی فامیلی یه فرد سوم شخص غایب میباشد .

و اما اشعار:

سلام ماری گل پری

گل منگلی،چادر زری،دل می بری

اگر دیدی که صادقی

برات آورد یک کتابی

به من بزن با خوشحالی

 یک اس ام اس،تو باحالی

اون آخری

فقط محض پاچه خواری!!

و ماری عزیز جواب داد:

سلام عزیز گل پری

گل منگلی،چادر زری،دل می بری

این مریمی که می بینی

داره میره به مالزی،تو خوشحالی

اون آخری

فقط محض پاچه خواری!

 

و بعدش من عزیز:

سلام ماری جینگولی

گل منگلی،پیرهن گلی

داری میری به مالزی

میاری برامون یه چیزی؟ *

بالا کشیده صادقی

جزوه ی درس شاکری؟

تو که همش هی میپری

کوفتت بشه اون مالزی

اینجا ماری شنگولی

سوخته دماغ ما کلی

اون آخری

نیستش! محض پاچه خواری.

متمم:

*:مسلما منظور ما چیزی شبیه سوغاتی خیلی خیلی خوشگل بوده.

و ماری ذاکری جواب میدهد:

سلام عزیزم، شاکری

کی گفته که این ذاکری

شنگول شده همین جوری

فوق لیسانس یه چیزی

قبول شده تو مالزی

پول نداره یک ریالی

بده به ما یه صناری!

و آنگاه جواب ما ی خیلی مهم:

سلام مریم ذاکری

فوق لیسانس چه چیزی

قبول شدی تو مالزی؟

یادت نره یه شیرینی

قبل رفتن به مالزی

خیال نکن که شاکری

میده بهت یه دلاری!

این اس ام اس و شاعری

نداره توش یه صناری!

این آخری

 محض رضای چوب کاری!!

بده جواب باحالی

اونم به طبع شاعری!

**

و ماری می جوابد:

ای خوب خوبان شاکری

جانم بگوید سخنی

این مالزی که می بینی

دست اومده با جون کنی

نخور بر ما هیچ حسرتی

میکشم اونجا گشنگی

دعا بکن تا می تونی

ای تپلی *

متمم:

*مسلماْ تپلی را محض قافیه بندی فرمودند.گفتم این مورد را متذکر بشوم که هر چی کدو تنبل تو خیابان و معابر عمومی دیدید،خیال نکنید که ما می باشیم!!

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
نقره ای یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:43 ب.ظ http://silverheart.blogsky.com

من تصمیم کبری گرفتم برم لبو فروش بشم ... اینو دیگه بجون خودم!!!!!!!!! من دیگه تحمل ندارم! شعرای من در مقابل این شعر بلند و حماسی!!! مثل خط خطی های یک دختر مررسه ای!!! در مقابل دیوان حافظ می باشد ... من دیگه نمی تونمممممم .... ..

ساده دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:06 ب.ظ http://sade.blogsky.com

میخواب رپ بخونم میشه این شعر رو بخونم!!!

البته که نمی شه.این کار درست مثل خوندن شعرای حافظ به سبک رپ هستش!!

نقره ای چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:37 ق.ظ http://silverheart.blogsky.com

خوب مگه نمی خونن؟ الان حافظو متال می خونن (اوهام) رپ هم می خونن خوب ...

اجازه صادر فرمودن.بفرمایید اشعار زیبای من و ماری رو رپ بخوندید ولی به نظر من سنتی خونده بشه بهتره!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد