امروز چهارشنبه،نمی دونم چندم دی،ساعت هفت صبح:

از خواب پریدم.داشتم خواب میدیدم روز کنکورمه و یه ساعت از شروع امتحان گذشته ولی سوالای امتحانی هنوز به سالن ما نرسیده!!!

امروز چهارشنبه،نمی دونم چندم دی،ساعت یازده صبح:

بعد از کلی محاسبات به این نتیجه رسیدم که حدود یک ماه وقت کم میارم

امروز چهارشنبه،نمی دونم چندم دی،ساعت هشت بعدازظهر :

بعد از کلی محاسبات به این نتیجه رسیدم که حتی اگه یک ماه هم وقت کم نمی آوردم و تمام درسام رو تمام و کمال میخوندم،به هر حال سر جلسه امتحان دقیقا یک ساعت وقت کم میاوردم.

امروز چهارشنبه،می دونم،بیستم دی،ساعت یازده شب:

بدون هیچ محاسبه ای به این نتیجه رسیدم که برای ناامید شدن هیچ وقت دیر نیست.از فردا صبح ساعت شش،می تونم ناامید باشم و بگم:لعنت.

 

  

نظرات 2 + ارسال نظر
توحید چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:35 ب.ظ http://niid.blogsky.com

از همین الان هم میتونی ناامید باشی!
ماهی و هروقت از آب بگیری می میره!

رضا ــ عطر سیب ــ چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:38 ب.ظ http://1ba1.blogsky.com

سلام
جالب بود
به قول یکی از نظرات قدیمی خودم :‌ خوشمان آمد
شاد باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد