مدتیه شعر می خونم فقط.یعنی در واقع تحمل هیچ نوع خوندنیه دیگه ای رو ندارم.می دونی،من توی هیچی که جسارت نداشته باشم.توی کتاب خریدن،جسارتی دارم نگو و نپرس!نمایشگاه امسال یه چند تا کتابو کاملا تصادفی و بدون هیچ شناخت قبلی ای خریدم.که دو تاشون خیلی خفن از آب در اومدن.یکیش یه کتاب شعره که غزل هاش باب طبع منه.یعنی بعضی از بیتاش یه نکته ی ظریف طنز توشونه که من بهش میگم عنصر غافلگیری.من عاشق غزل هایی هستم که این عنصر غافلگیری شون، توی بیت آخرشونه.

البته دو سه تا شعر دیگه هم میخوام بذارم اینجا، ولی اگه حسش بود...

***شعر مجسم از راضیه فرهودی

ده بار مرده است ولی کم نمی شود

حدسم درست بود که آدم نمی شود

دیگر برای خلوت او، چشم ها تو

هرگز شبیه شعر مجسم نمی شود

این بار هم جرقه بزن التهاب عشق

این شعله مستحق جهنم نمی شود

می خواستم شبیه شما زندگی کنم

می خواستم عزیز که دیدم نمی شود

حس می کنم دوباره به بن بست می رسم

امن یجیب و یاد تو با هم نمی شود

تکراری می شوی که بگویی مرا ببخش

تکرار می شوم که بگویم...نمی شود

***از این لحظه به بعد از مهسا مجدر لنگرودی

هیچ کس منتظرت نیست از این لحظه به بعد

سایه ای دور و برت نیست از این لحظه به بعد

خفته ای در شب رویای دروغین غزل

از خودت هم خبرت نیست از این لحظه به بعد

دست گرمم که پر از حس نوازش شده بود

حیف دیگر به سرت نیست از این لحظه به بعد

به نفس های خودت هم که خیانت کردی

مرگ هم پشت سرت نیست از این لحظه به بعد

شعرهایت اگر از جوشش احساس من است

شاعری در هنرت نیست از این لحظه به بعد

می روم تا به تو وابسته نباشد دل من

دلم ارث پدرت نیست از این لحظه به بعد

نظرات 11 + ارسال نظر
مریم شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:04 ب.ظ http://MARYAMI.COM

عزیرم تا اون جا که من میشناسم تو رو جسارتت تو هیلی زمینه ها بیشتر از کتاب بوده!مثل وقتی با دکتر واعظ پور حرف میزدی یا با اون رییس شرکتتون.من در کتاب خریدن خیلی محتاطم !

نه خداییش،تو که پاشدی رفتی اون ور دنیا جسوری یا من که اینجا نشستم هی زر زر میکنم؟؟!

غزل شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:07 ب.ظ

هاها دلم ارث پدرت نیست از این لحظه به بعد ، با مزه بود این شعره ! این بازم همون کتابهای نمایشگاه کتابه که مارو قال گذوشتین دیگه نه ؟!! آخ آخ نگو که یادم می یاد دلم می سوزه که قال گذوشته شدم !

ققنوس سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:32 ب.ظ

از اون شعر مجسم بیشتر خوشم اومد...
کتاب تصادفی نمی خرم... اصلا کتاب شعر نمی خرم!... شعری که از زیر تیغ سانسور گذشته باشه نمی خوام... حتی اگر چیزی برای سانسور نداشته باشه...

پست جدیدت هم خیلی ماینور بود... تاریکی های خاص یه کار متال رو داشت...
به هم نزدیک میشیم...

پس یادم باشه که اگه تونستم به خوندن شعر معتادت کنم،حتی اگه زیر تیغ سانسور گذشته باشه!

مریم سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:13 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

این عادت جدیدتو که بر میداری می بندی کامنت دونی تو ترک کن مامانی جونم!

عزیز شنبه 27 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:20 ب.ظ

سلام میتونی کتاب غزل لنگرودی(مهسا مجدر) رو واسم گسر بیاری خیلی مهمه

!!!!!!چرا فکر کردی من احیانا باید بتونم؟!

مهسا پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:12 ق.ظ

سلام خانمی من غزل هستم می خواستم از اینکه شعر ناقابل من رو تو وبلاگت گذاشتی تشکر کنم.

خواهش میکنم.شما زحمت کشیدین شعر به اون زیبایی با عنصر غافلگیری گفتین! شعرای دیگه تون رو از کجا باید بخونیم احیانا؟

مهسا یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:15 ق.ظ

سلام عزیزم- اگه تمایل داری آدرس پستی خودت رو برام ایمیل کن مجموعه شعرم رو برات بفرستم.

مهسا شنبه 9 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:09 ب.ظ

سلام عزیزم چرا آدرس خودت رو برام نفرستادی می خوام کتابم رو برات پست کنم به زودی مجموعه دومم هم در میاد اگه دوست داشته باشی بعدا اون رو هم برات می فرستم.

سلام مهسا جان. من همون موقع که ایمیلتون رو گذاشتید، براتون یه ایمیل زدم اما از شما جوابی نیومد. امروز هم براتون یه ایمیل زدم.برای محکم کاری الان هم آدرس ایمیلم رو براتون میذارم:)
firoozeh_dr@yahoo.com

مهسا پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:48 ق.ظ

عزیزم سلام یه غزل برات میل کردم امیدوارم رسیده باشه.

سلام.بله رسیده، ممنون. اما شما دفعه قبل قول مجوعه شعرتون رو داده بودین.

مهسا یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:52 ب.ظ http://ghazal_langroudy@yahoo.com

دوست عزیز نمی دونم چرا متوجه منظورم نمیشی! یه کتاب ۹۶ صفحه ای رو که نمیشه میل کرد من ادرس خواستم که برات پست کنم ولی خودت اصرار داری که میل کنم عزیزم اینطوری خیلی طول میکشه امیدوارم منظورم رو خوب توضیح داده باشم تا بعد.

خب چرا حالا عصبانی میشین؟!!! شاید دلیل سوءتفاهممون واسه اینه که یه آقای شاعری، مجموعه شعرهاشون رو pdf کرده بودن و واسم ایمیل کردن! به هر حال مرسی، نیازی به پست کردن نیست. اسم کتابتون بگین کافیه!

مهسا دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:23 ب.ظ http://ghazal_langroudy@yahoo.com

نه عزیزم عصبانی نشدم پس مجموعه شعرم رو داری پس از من چی میخواستی؟! اون آقا اسم کتابم رو بهت نگفت !اسمش از این لحظه به بعده عنوان همون شعری که تو وبلاگت گذاشتی من از PDF و این حرفا سر در نمیارم شرمنده. راستی ممنون میشم اون آقا رو بهم معرفی کنی.

!!! من گفتم مجموعه "شعرشون" ، نه مجموعه شعرتون!! مشخصات کتابتون رو از طریق آدینه بوک بدست آوردم!
http://www.adinebook.com/gp/product/9645868213
PDF همون فرمتی هستش که کتاب های الکترونیکی رو با همون فرمت تبدیل می کنن و ما می خونیم! و اینجوری از طریق ایمیل و اینترنت به راحتی قابل انتقاله.
ممنون. اگه کتابتون رو پیدا نکردم، بهتون ایمیل می زنم تا از طریق همون PDF اقدام کنیم:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد