**هر وقت که میام خونه،توی اتاقم یه تغییراتی دادن که من دوسش ندارم،انگار که دیگه جزء خانواده حسابت نکنن...
**باور کن حس بدیه از وقتی که فهمیدم فقط به چشم یه همبازی دوران کورکی بهم نگاه نمیکنه!اه.لعنت به تمام حس های احمقانه!
**دلم اون شعر رو می خواد،با همون صدایی که دفعه اول شنیدمش.این شعره رو،این جوری توی بلاگ،دوسش ندارم.
**اه.کجایی پس!حوصله ام سر رفت...
به این زودی سر رفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من کلا حوصله ام زود سر میره!
باور کن بعضی وقتها این ماییم که فقط فکر می کنیم حس بدیه، خیلی هم حس خوبیه ! ;)
اون اولیه که گفتی اما حس خیلی بدیه!
ما اینجاییم،آسوده باش فیروزه جان!
حالا خوبه نگفتی آسوده بخوابیم!!!