دور میزی قهوهای
تا شب
تا ته کشیدنِ
سیگار و قهوه و حرف
قبل از جداشدن
مینشینیم افسردگیهایمان را
قسمت میکنیم
چنان مساوی
که به هرکس چیزی میرسد از
هیچچیز!
<شعر از ایشون>
پیوست:من دقیق نمی دانم این "ایشون" که می باشند،ولی انگار کسی می باشند!به هر حال مهم ان است که شعرهایشان را دوست می داریم!
پیوست دوم:این ژنتیک بد رقم بد چیزی است.چهار ساعت برای خودت توی خانه ول می چرخی،می روی بیرون ولگردی،کافه،رستوران،بر می گردی،با دو دوست فک می زنی،آن برنامه همینجور برای خودش سرخوشانه ران می شود،همینجووووووور سرخوشانه!!!
جدا از اینکه این شعره حس اشنایی داشت برمیگردیم به اون حس ژنتیکیه که کاملا سرخوشانه در همه حال هی ران میشود....جدا از حس امتحان داشتن و دردسر. پست بسیار اشنایی بود......
پریییییییییااااااااااا،هنوزه که من یه روز خالی پیدا کنم،قرار بذاریم همو ببینیم!!تو ترم دیگه هستی؟
اگر ژنتیک قابلیت Distributed computing داره و حوصلت هم خیلی داره سر میره بگو بریم با بچه های Folding@home وارد مذاکره شیم توان محاسباتی 1,559,000,000 مگافلاپی حاصل از 55000 کنسول ps3 شرکت کنندشونو قرض بگیربم که از ژنتیک الگوریتمت درجا جواب بگیری!
این دیگه بر میگرده به دست و دلبازی بچه های استنفورد.
تورینگ قطعی دیگه منسوخه... برو هر وقت cpu 1000 core داشتی بیا ادامه تحصیل بده...
بابا مهندس!!!تو باید میومدی به جا ما فوق می خوندی!!!
ohoooooooooom...man be toore ghaliz hastam:P
مراتب اعتراضتان را به کی (یا به چی) ابراز میدارید؟!
یعنی اگر بگویم فهمیدم چی گفتهای یک دروغ بزرگ گفتهام!:دی
کلاْ این را فهمیدم که ظاهراْ معترض بودید به یک چیزی که نفهمیدیم آن چیز چی بود!
ما توی همان نوشته هم با شما همنظر بودهایم از اول که!
در ضمن آنها اصرار ما نبود بلکه شکوههامان بود از هستی که این موجود صلب هم یک تکهای از همان هستیست!
هستی نبود! خواجه بودها!!
ما هم از کار «اوشون» که خوششون اومده از شعر «ایشون» خوشمان اومد و فرمودیم: مغسی!
(:
هنوز هم معتقدیم شما باید یکی باشید!!
با تشکر: "اوشون"
آقای تربن آقای شعر دوچرخه س دیگه!مسئول صفحه شعر روچرخه.
اوه!یعنی آها!