مردک احمق اونو بجای شمعدونی می فروخت،اون لیوان آبیو... لیوان آبی خاص رو.آبیش از اون آبیایی نیست که بتونی هر روز دور و اطرافت ببینی.حتی برای پیدا کردنش تو طبیعت هم به دردسر میفتی.از اون آبیایی که اگه بخوای روی پالت بسازیش،حالا حالا ها باید با رنگها بازی کنی،آخرشم وقتی استاده میاد تا بسازتش برات،یا رنگ تندترش رو می سازه،یا ملایم ترشو.همینه که اسم رنگش،آبی خاصه!تو اگه ببینیش حتما می گی:اینو می گفتی؟این که آبیه! اما اون آبی نیست،آبی خاصه.جنس شیشه ای اون لیوان،حتی رنگشو خاص تر هم می کنه.با کم و زیاد کردن نور و سایه،کلی رنگ آبی خاص میشه ازش در آورد.از همون آبی هایی که... اما اون لیوان نشده یه لیوان خاص، چون رنگش یه رنگ آبی خاصه.احمقانه است اگه بخوای تو اون لیوان شیر یا آب پرتقال بخوری!! ریختن شیرکاکائو یا انواع آب میوه یا هر چیز دیگه ای توش،یک فضاحت کامله،یه فضاحت نابخشودنی! با اون لیوان فقط باید آب خورد،اونم نه هر آبی. باید بری بطری آب دماوند رو که یه روز کامله توی یخچاله و حسابی سرد شده رو بیاری،تا نیمه توش آب بریزی و بذاری سردی آب که با رنگ آبی خاص لیوانش،سردیش رو دوچندان کرده،وجودتو یخ بندازه...
لیوان ندیده !
ببین من نفهمیدم «به جای شمعدونی میفروخت» یعنی چی! اما اگه اینقدر از اون و رنگش خوشت اومده، من حاضرم با همهی بیپولیم با کمال میل برات هدیه بگیرمش.
(:
یعنی می خواهید بگویید که متوجه نشدید که خریدیمش!!فکر کردید توی چه چیز آب دماوند می خوریم پس؟!!!
به هر حال بابت لطفتان ممنون:دی
مردکهی احمق چهقدر که احمق بوده است که آن لیوان کذایی را بهجای شمعدانی میفروخته. ما هم به حماقت او با قدرت ایمان آوردیم!
خوبه ها...یه لیوان و این همه توصیف...
یعنی الان تو شمعدونی آب می خوری ؟!؟
شما احیانا با این قضیه مشکلی که نداری؟!
سلام
توصیف قشنگی بود کاش عکس لیوان رو میدیدیم