سیگاری رو که بهش تعارف میشه،به نرمی بین دو انگشت بلند و کشیده اش جا میده.اونقدر نرم  که شبیه رقص والس میاد.سیگارشو اونقدر نرم و هنرمندانه بین انگشتاش و لبش حرکت میده که تقریبا بهش زل زدم،به دستاش(کاری که به ندرت پیش میاد!!).وقتی داره از سیگارش پک می گیره،حالت چهرش یا نحوه ی پک گرفتنش جوری نیست که انگار از روی نیاز باشه.حتی از روی جلب توجه و یا کم نیاوردن هم نیست.انگار فقط با اون سیگار بازی میکنه تا انگشتاشو نمایش بده،انگشتای بلند و کشیدشو که هنرمندانه به روی سیگار می لغزن...

پیوست: حتی اهمیتی نمیدم که فعل هایی که بکارشون بردم،فعل های درستی هست یا نه...

نظرات 16 + ارسال نظر
جاوید یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:28 ب.ظ

معتاد ، معتاده دیگه حالا هر شکلی باشه دیدن نداره !

پریا دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:30 ب.ظ

شمعدونیِ اب خوری و سیگار کشیدن یه مدلی و دید ِ تو به دور و برت که داره هی جالب تر میشه...

اوه ... بی خیال پریا:دی

پریا دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:56 ب.ظ

جاوید لفظ اعتیاد و معتاد واسه این پست زیادی سنگینه!

جاوید چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:30 ق.ظ http://javid.blogfa.com

پریا هر کس که دو بار سیگار بکشه یا کشیده باشه تو عمرش از نظر من معتاده ، حالا بار اول می گیم امتحانی کشیده بار دوم حتما از بار اول خوشش اومده که کشیده پس معتاده !

پریا جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:58 ب.ظ

بازم سنگینه!

بهرام جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:57 ب.ظ

من فقط می تونم بگم که دید آدما تو زندگی فقط در یه حالت عوض میشه.....

زندونی شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:37 ق.ظ http://zendouni.wordpress.com

و اما بحث شیرین سیگار..

مریم سه‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:48 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

آخرین باری که اعلام کردم من می خوام سیگار بکشم جلوی دوستام بود که مثل چی پشیمونم کردن!
من سیگار می خوام الان با خوندن این پستت!

نارنج شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 05:48 ق.ظ

مرسی. هزار بار.

حالا چرا هزار بار؟:دی باور کنید نارنج جون یه بارم از سرم زیاده :دی
والا

مریم یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 02:35 ق.ظ http://www.nirvanatrance.blogsky.com

یه زمانی یکی رو خیلی دوست داشتم . از همه ی کاراش لذت می بردم حتی از دیدن سیگار کشیدنش با اون دودای حلقه ای که از دهان غنچه ایش می داد بیرون .
هنوز هم هستش اما مثه قبل نه .
خوشحال می شم خط خطی های منو هم بخونی .
سبز باشی .

خط خطی های زیبایی داری مریم جون.فقط درست نفهمیدم،کامنت دونی نداره بلاگت؟

مریم جمعه 14 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:06 ب.ظ http://www.nirvanatrance.blogsky.com

اگه ترک بر نداره دل نیست
با مراقبت خودت درست می شه

معذرت می خوام مریم جون،که مجبور شدم کامنتتو جابجا کنم...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:43 ب.ظ

بیا یه کار کن که آخرین پستت ۱۵ فروردین نباشه! :(

باشه.یه پست دیگه هم می ذارم...

تربن چهارشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 07:18 ب.ظ

شوخی نکن! یعنی جدی‌جدی رفتی؟

اگه خدا قبول کنه :دی

پریا پنج‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:18 ب.ظ

سلام خوبی؟ من یه هفته با کل دنیا قهر بودم...با هیچکی هیچ رابطه ای نداشتم...تو خوبی؟ چه کارا میکنی....بلاگت بی کامنت دونی شده چرا؟ جدی جدی رفتی یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فیروزه منو نگاه؟؟؟؟؟؟؟؟

کلا هر وقت تو بگویی،من ما آیم شما را نگاه:دی

تربن شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:08 ب.ظ

واقعاْ که! همین!

مشکرم:دی

مریم جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:22 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

کامنت مظلومانه:منو یادته؟!!

اوهوم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد