وسط تابستان هم می شود که پاهایت سردش بشود، دیگر چه برسد به پاییز و چله ی زمستان!! گاهی حتی وقتی از گرما یک تاپ شلوارک به تن داری، پاهایت سردش می شود. دستانت اما همیشه گرمند،همیشه. گرم و خراش برداشته! نمی خواهم از دست ها بگویم اما، وقتی آنی سردشان می شود پاهایت، اولین نجات دهنده دستهایت هستند. اما همیشه،همیشه ی همیشه، سردی پاهایت، گرمی دستانت را کم می آورد. همیشه یک جوراب هست، حالا یک جوراب پشمی سفید با گل های قرمز، یا یک جوراب پشمی سیاه با گل های قرمز. به داد دست هایت می رسند.اما کم پیش می آید افاقه کند، یک جورهایی انگار، این سردی ذهنت است که به پاهایت می زند. می زند به سرانگشتان پاهایت و سردشان می شود،سرد سردشان می شود. انگار که تابستان و زمستان، در سیبری گیر کرده باشند. فقط باید یک اسکیمو باشی تا دوام بیاوری.یک اسکیموی واقعی ...


پیوست: با این دستان گرمم،چگونه می توانم اسکیمو بشوم؟!! اسکیمو شدن از دستانم بر نمی آید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد