من قادر به پروازم، اسقف
"خیاط چنین گفت"
بنگر
و او با بال گونه ای
بسوی سقف پهن کلیسا
به پرواز در آمد
***
اسقف به راه خود ادامه داد
– این دروغی بیش نیست.
انسان پرنده نیست.
هرگز هیچ کس نخواهد پرید.
"اسقف به خیاط چنین گفت"
***
– خیاط درگذشت
"مردم به اسقف چنین گفتند"
و این راست بود
بال ها در هم شکسته بودند
و او
بر سنگ فرش میدان
نقش شده بود
ناقوس ها به صدا درآمدند
***
این دروغ بود
انسان پرنده نیست.
هیچ کس هرگز نخواهد پرید
"اسقف به مردم چنین گفت"
پیوست: برتولت برشت
اسقف دیگه چیا گفت؟
مرحمت کن، خودت برو بپرس!