هیشکی هست که بفهمه من چی می گم؟! 

 

پیوست:ماری هم دیروز می گفت فقط خودت سر در میاری چی نوشتی!! 

پیوست دوم:جدی پرسیدم سوالم رو ها!

نظرات 3 + ارسال نظر
ماری چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:04 ق.ظ

دوست جون الان این رو گذاشتی که بفهمی مشکل از نفهمی من هست یا از گنگی نوشتت:دی. اما جدی من منظورم بعضی از پسهات بود . حداقل من نمیتونم دنبال کنم از نظر احساسی توی چه مرحله ای هستی. به جز ایناها میس یو مثل سگ!

کامنتای پست قبلیمو بخون، اونوقت می بینی که چرا این پست رو گذاشتم!



اما من میس یو مثل یه گاو گنده:دیییییییییی تقصیر خودته! آخه یکی نیست بگه اون سر دنیا چه خبره که تو رفتی اونجا!مگه همین ایران خراب شده ی خودمون چِشه؟!! :دی

بهزاد چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:01 ق.ظ

یکی مونده به آخرو نه. دوتا مونده به آخرو آره.

می دونی، خیلی ناامید کننده است که تو بیای تمام بار احساسیت رو توی یه پست(مخصوصا همون یکی مونده به آخر) تخلیه کنی، اونم با اصطلاحاتی که یه خواننده ی قدیمی وبلاگت باهاش آشنا هستن و فکر کنی که اقلا خواننده های قدیمی وبلاگت می فهمن که تو چی میگی، اما از اون چهار تا خواننده ی ثابتت، هر چهارتاشون بیان بگن که نمی فهمن که چی میگی:( اونجوری آدم احساس غریبگی می کنه، انگار که تا حالا داشته با دیوار حرف می زده:((

جاوید پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:22 ب.ظ

ا مگه این چیزا که می نوشتی معنی هم می داد !!!

نه،شما خودتو خسته نکن، کلا بی معنی بود!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد