آدم نبودن

من دارم خفه میشم که تو از گذشته ها تموم شدی، و یه چیز جدید شدی. درسته که من هیچ کاره ام و به من ربطی نداره کلا و بهتره برم بمیرم اصلا! اما من اینجا، توی خوابگاه، میون جمع، دارم غصه می خورم که چرا تو تموم شدی از گذشته ها و یه چیز دور شدی! و این تقصیر توئه، که تو گذشته ها اینقد مهربون بودی و اینقد خط خاطره هات پر رنگه. 

 

پیوست: آدم هیچ وقت نباید گذشتشو زیر و رو کنه. آدم باید یه پاکن گنده دستش باشه،واسه پاک کردن. اما من که آدم نیستم! چه مشکل بزرگی...

نظرات 8 + ارسال نظر
titi سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:10 ق.ظ

می دونستی نوشته هات خیلیییی بانمکن؟!موجز و نمکین.
می دونستی تو؟

موجز شاید بشه یه جوری چسبوند به نوشته هام، اما نمکین؟!!! اغراق می فرمایید! من با فلفلش بیشتر موافقم!

غزل سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:27 ب.ظ

می گما آدم نباید زیروروش کنه، اما خب چرا پاکشون کنه؟ یهویی؟ خب باشن همینجوری اونجا بدون اینکه کاری به کارش داشته باشی. بودنش خوبه، بدون هیچی

راستی خوشوقتم

آخه غزل جون، همه آدما که مثل تو خانم نیستن:) بعضیاشونم (که در کل آدم نیستن!) مرض دارن، گاهی هوس می کنن ناخونک بزنن به گذشتشون!!
(کیک تولدای خامه ای رو دیدی؟! که می ذارن جلو بچه های زیر ۴ سال، اگه تونستی فقط یک ساعت سالم نگه اش داری؟:دی )

راستی از چی؟!

جاوید سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:52 ب.ظ

بله همه می دونن شما فرشته ای , شیطان هم یه فرشتست ها :))))))

جاوید سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:23 ب.ظ

کیکه رو بده به من ده تا بچه زیر چهار سالم بیار من به مدت ۲۴ ساعت تضمینی می تونم سالم نگهش دارم !

حالا کیک رو هیچی! من اون ده بچه ی زیر چهار سال رو از کدوم جیبم در بیارم؟!!!

غزل چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:41 ب.ظ

من مدتهاست بچه زیر چهارسال ندیدم با کیک کنار هم! از آدم نبودن دیگه، خوشبختم که مثل همیم!

منم از آشنایی با شما خوشبختم! اما به نظر من آدم باید آدم باشه، اونم از نوع خیلی بدش! اینجوری زندگی آسان می شود:)

من که دارم تلاش فراوان می کنم که از" آدم نبودن" انصراف بدم!منو تشویق کنین، بلکه موفق بشم!

جاوید چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:12 ب.ظ

کاری نداره یه کیک ور می داریم می بریم مهدکودک ولی مسئله نگه داشتن 24 ساعت بچه ها تو مهدکودکه احتمالا والدینشون مخافت می کنن !

من که می دونم شگرد تو چیه!! کیک رو میذاری تو یخچال، درشم سه قفله می کنی:))

جاوید چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:06 ب.ظ

آفزین البته از این یخچال شیشه ای ها که بچه ها ببیننش :))))

دیدی میشناسمت:دی اونجوری کیک رو نجات ندادی، فقط ده تا بچه رو دق دادی!

علی پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:15 ق.ظ

شاید گذشته ها رو گذاشته تو یه یخچال شیشه ای!!

آره، می خواد باهاش اونایی که" آدم نیستن" رو دق بده!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد