با این مسئول دانشگاهمون، یعنی فقط مونده بود با ماهیتابه1 و لنگه کفش بزنیم تو سر و کله ی هم! موبایله شارژش تموم شده،بعدشم رفتم خوابگاه، می بینم شارژ موبایلمو خونه خاله ام جا گذاشتم! با گوشی قراضه ی یدکیم زنگ می زنم خونه که جریان رو تعریف کنم، می بینم مامانه رو به قبله شده از نگرانی! کلی جیق می کشن سرم که چرا اینقدر بی فکرم2!!! بعدش هم اتاقیم می خواد بره یه 24 ساعت از خوابگاه بیرون تا دوست پسرشو ببینه، میگه یه دروغ سر هم کن، به بقیه بگو! توی مدت یک ساعت هزار نفر میان سراغشو می گیرن،من هنوز نتونستم یه دروغ سرِهم کنم، ببافم بدم دستشون! هی می گم هنوز دانشگاهه3!!!
1: می دونم تو دانشگاه دسترسی به ماهیتابه وجود نداره، فقط خواستم عمق فاجعه رو برسونم!
2: نمی دونم چرا بهم می گن بی فکرم. شاید خنگ یا گیج،یا شلخته بشه گفت، اما بی فکر اینجا معنی نمیده گمونم!
3: دوستم اگه بخواد بره خونه شون فقط سُک سُک هم بکنه، 48 ساعت طول میکشه!
پیوست: این زندگی زاقورت رو کجای دلم بذارم؟!!!
کاری نداره که بگو ، یکی از دوستاشو ماشین زده از وسط به دو قسمت کاملا مساوی تقسیم شده این رفته پیش دوستش تو بیمارستان تلفنم یادش رفته ببره ، به همین سادگی به همین خوشمزگی ...
یه ماه بیا مغازه هر نوع دورغ و خالی بندی که فکرشو بکنی یاد می گیری !
مغازه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
قربونت پ چرا پست سر کاری می گذاری؟!
روز مبادا رو می گم!
ا وا .......... :)
گفتم که! یه تست واسه روز مبادا!
رمز مطلب پایین چیه؟ بدووووو! رمز مطلب پاییین! من از فضولی مردم!
به نظر من هم بی فکری نیست اینی که می گی!
مطمئنی که می خواد فقط سُک سُک کنه؟ شاید خواستن یه چند دست بیشتر بالا بلندی هم بازی کنن خب!
تو اصلا آدم فضولی نیستی غزل، چون پسورد رو توی دو تا پست پایینی تو کامنتا داده بودم:دی