در حالیکه کاملا از موضع من خبر داره، برای تحریک خشم من میگه:"مجلس و مردم می خوان که موسوی و کروبی و خاتمی اعدام بشن. حالا دیگه اعدام کردنشون کاری نداره." در حالیکه لبخند موذیانه ای می زنم، میگم: "اگه همچین حماقتی بکنن که، خیلی خوب میشه که"!
پیوست: واقعا فکر کردن، ملت هم میشینن بر و بر نگاه می کنن؟!!!
آره، چرا که نه! من دوست دارم پخش زنده اشو، وقتی دارم چیپس و پنیر می خورم تماشا کنم. به نظرم کلی فانه!
اما اون قستی که چند نفر دارن کف پای آقا رو ماچ می کنن و آقا دارن میرن که سوار هواپیما بشن، از نظر من فان اش خیلی بیشتره!!
پیوست: بعد من با قسمت چیپس و پنیرشم خیلی مشکل دارم. اگه زمستون بود، نسکافه. اگه تابستون بود توت فرنگی با بستنی.
نه! کجای اون فانه! خون و خونریزی نباشه که نمی شه! باید حتماْ اعدام بشن. با گیوتین!
*.بابا رژیم! عشق است ۱۲۰ کیلو!
عزیزم این روش مال عهد دقیانوسه!!! می خوای شما یچی بگو در جرگه ی عقل بگنجد*1؟!! بهتر نیست؟!
*1: واج آرایی رو داشتی؟:دی
*2: به خاطر رژیمش نگفتم که!!!! به خاطر خشکی اش گفتم!! تو اینجور صحنه های دیدنی،آدم باید یه چیز راحت الحلقوم بخوره که حواسش پرت غذا نشه:)) از این لحاظ!!