دوست داشتنی ترین

توی پارکینگی که ماشینم را اغلب آنجا پارک می کنم، یک فولوکس آبی کمرنگ، همیشه پارک  است. یک فولوکس آبی خیلی کمرنگ. سپر جلو ندارد. سپر عقبش هم آویزان است. شیشه جلوی ماشیت ترک برداشته و شیشه سمت راننده خرد شده است. یک رادیوی عتیقه ی خوشگل هم دارد. آدم می خواد بغلش کند. هر وقت که ببینمش سلامش می کنم. لبخندم را تحویلش می دهم. گاهی پا بدهد، آبی ملایمش را هم لمس می کنم. می دانی، تنها ماشینی است که دوستش دارم. 

 

پیوست بی ربط: رهایت کردم، خوش باش.

نظرات 1 + ارسال نظر
بی‌نام پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:54 ب.ظ

هستم!

کاش اونقدر جسارت داشتی که با اسم خودت می نوشتی که "هستی"!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد