مای فَمیلی

وقتی بابام منو تو آغوشش می گیره و ته ریش صورتشو می چسبونه به صورت من، با خودم می گم چه کیفی داره آدم تو شصت سالگی ثمره زندگی شو بغل کنه! 

 

پیوست: منتها گاهی شرم زده میشم که ماها عجب ثمره های مثمر ثمری بودیم براش، به خدا!!! 

 پیوست بی ربط: به نظرت آدم واسه تولد شوهر خواهرش، چی کادو می تونه بگیره؟!!! من عادت ندارم واسه آقایون کادو تولد بگیرم(البته غیر از کتاب)!! اینه که کاملا الان گیجگولی گرفتم !

نظرات 3 + ارسال نظر
جاوید دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:46 ق.ظ

براش از اون ماشینا بخر که قرار بود برای من بخری !

:)) اون به من نگفته که از اون ماشینا کادو می خواد که:) تو هم اگه گفته بودی کتاب، الان دستت بود:دی

نگین دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ق.ظ

من همیشه برای شوهر خواهرم لباس می گیرم:D
آخه مردا کلا هر چند تا هم که داشته باشن بازم کم براشون. مثل بچه ها! و هم اینکه خریدنش راحته.

راستش می خوام یه کم متفاوت و خاص باشه!! اقلا برای بار اول!!

علی چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:28 ب.ظ

جوراب پشمی، شال گردن، بازی کامپیوتری، کیف پول، ست خودنویس و اینا، عینک (اگه بلد باشی بخری!) عطر، آیپاد تاچ، ساعت، موبایل جدید، آی پد ۲!

گزینه های تحسین برانگیزی را ذکر کردید، بالاخص آن جوراب پشمی!! منتها که ما بسکه بی سواد و بدسلیقه ایم چیزی را خریده ایم که در لیست کذایی شما نیست! کفش چرم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد