من آدم مرتبی هستم.( نه اینکه بودم ها! شدم.) اکثر اوقات اتاق من در نهایت انظباط است و همه چیز درست در جای خودش قرار دارد. ولی یک وقت هایی که خسته و گرما زده از بیرون، وارد اتاقم می شوم و با فراغ فکر، لباس هایم را می کَنم و هر کدامشان را یک گوشه ای پرت می کنم، مخصوصا جوراب هایم را که هر لنگش را به یک طرف شوت می کنم و هر چیز را درست همان جایی که دارم راه می روم، می اندازمشان. درست همان لحظه ها، یک لذت شدید زیر پوستم می دود و کلی برای خودم کیف می کنم.
عزیز چه راه خوبی برای خالی کردن خستگی .... خوشحالم حالت بهتر شد :)
اوه مادر بچه ما راه های بسیاااااار هیجان انگیز تری برای تخلیه خستگی، غمگینی، کلافگی و احساس شکست داریم!
مثلا چه راه های دیگه ای دای؟؟؟؟؟ :D
اصولا شامل انواع و اقسام ولگردی میشه، که بعضیاش، بحثش در اینجا نمی گنجه:دی
من عاشق ولگردیم
گاهی شده کلی کار داشتم اما نتونستم بیخیال ولگردی بشم
:D