شلختگی شیرین

من آدم مرتبی هستم.( نه اینکه بودم ها! شدم.) اکثر اوقات اتاق من در نهایت انظباط است و همه چیز درست در جای خودش قرار دارد. ولی یک وقت هایی که خسته و گرما زده از بیرون، وارد اتاقم می شوم و با فراغ فکر، لباس هایم را می کَنم و هر کدامشان را یک گوشه ای پرت می کنم، مخصوصا جوراب هایم را که هر لنگش را به یک طرف شوت می کنم و هر چیز را درست همان جایی که دارم راه می روم، می اندازمشان. درست همان لحظه ها، یک لذت شدید زیر پوستم می دود و کلی برای خودم کیف می کنم.

نظرات 3 + ارسال نظر
مادر بچا جمعه 20 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ق.ظ http://maleke.blogsky.com/

عزیز چه راه خوبی برای خالی کردن خستگی .... خوشحالم حالت بهتر شد :)

اوه مادر بچه ما راه های بسیاااااار هیجان انگیز تری برای تخلیه خستگی، غمگینی، کلافگی و احساس شکست داریم!

نگین شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:19 ب.ظ

مثلا چه راه های دیگه ای دای؟؟؟؟؟ :D

اصولا شامل انواع و اقسام ولگردی میشه، که بعضیاش، بحثش در اینجا نمی گنجه:دی

نگین دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 ق.ظ

من عاشق ولگردیم
گاهی شده کلی کار داشتم اما نتونستم بیخیال ولگردی بشم
:D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد