غر غر بدون ابا

بسکه این دو-سه ماه با انواع و اقسام مقاله ها سر و کله زدم، اونوقت به هر چیزی که قالب مقاله رو داشته باشه، نگاه می کنم، قشنگ حالت تهوع بهم داست میده! الان هم اول صبحی چند تا سایت و مقاله رو زیر و رو کردم و به این زودی وضعیت کنترل اعصابم بغرنج شده! اینجا هم که دیگه شبیه وبلاگ گل و بلبل!!! نیست که! شده محل برون ریزی تهوع بنده! قبلنا حالم بد میشد می رفتم سراغ کتاب های "اسطوره های...." . اول هندی، بعد یونانی، بعد ایرانی، بعد رومی، حالا هم چینی! منتها که این اسطوره های چینی خیلی نچسب می باشد، و علاقه و اشتیاق منو به خودش بی رنگ کرده!


پیوست: الان نگاه کنی می بینی چقدر گرامر و جمله بندی زبان مادریم وضعیتش زاغارته! اونوقت چه جوری انتظار داری من گرامر و جمله بندی مقاله ام رو - اونم به زبان شیرین انگلیسی- اصلاح کنم!!! قشنگ توش شر و ور گفتم! این زندگی لامصب رو کجای دلم بذارم!

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:40 ب.ظ

وبلاگت شده شبیه دفتر خاطرات دختر راهنمایی ها (گاهی هم انتقاد بشنوی برات خوبه!)

از زنده بودن کودک درون می باشد، وگرنه که سن و سالی از من گذشته:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد