سوژه ی داستان هایش می شوم. اما من هارهار می خندم . همه چیز با او یکجور بازی است. هیچ چیز جنبه ی جدی ندارد. بازی ها نگرانی ندارند. توی بازی ها فقط باید به بازی تن داد. سرگرم بود تا بازی تمام شود. تو خودت بهتر میدانی تمام شدن بازی، هیچ حسی ندارد جز یک خستگی آرام. و بعد یک خواب طولانی بی کابوس، بی رویا. سیاه است و ساکت و راکد. ولی خوب است. بازی ها و اتمام بازی ها هیچ وقت نگرانی ندارند. فقط خنده و قهقهه دارند. یک بار امتحان کن. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد