سوار سرویس کوفتى دانشگاه هستم که خدا میداند کى ما را مى رساند به مقصد! اوقاتم تلخ است، بسکه اوقات تلخى کرده ام سر کلاسم و معلوم هم نیست کدام بوق شبى پایم میرسد به خانه تا ...
پیوست: از دیوار صدا در بیاید، از شما خواننده هاى شیک وبلاگم صدا در نمى آید. صرفا خواستم اطلاع رسانى کنم که ....
پیوست: به خود سانسورى روى آورده ام ظاهرا!!! همین دیشب تو پلاس کامنت گذاشتم هر کس که حرفهایش را و دردهایش را، نه بگوید و نه بنویسد، خودآزار است!!!
به کسی که حرفهایش را و دردهایش را، هم بگوید و هم بنویسد چی می گن؟! :دی
دیگرآزار قاعدتا:)))))
در هر صورت یکی آزار می شه!! پس بنویس و بگوی...
باید برم تعطیلی، لازم دارم شدید! ...........................
وا! من شوخی کردم!!
خوش بگذره تعطیلات:)
کجایی بی معرفت...
باماقهری یا با همه قهری؟......
طوفان؟!! ببخشید حافظه ام یارى نمیکنه!!! شما که باشید آیا؟!!
یه دوست جدید نمی خوای؟
بستگی به دوستش دارد قاعدتا.